اهل حق
آیا نورعلی استاد و راهنما است؟!!! نورعلی برای انتخاب پیر و مرشد قاعده ای معین نموده و می نویسد: «برای انتخاب راهنما دو شرط را در نظر بگیرد کافی است شرط اول ببیند راههنما دستورات آن دین را طابق النعل بالنعل تماما و کاملا اجرا میکند یا نه اگر نکرد بدرد خور نیست اگر کرد شرط دوم اینست که ببیند آیا آن راهنما اثر نَفَس دارد یعنی درخواستش پیش خدا احترامی دارد یا نه؟ اگر چیزی خواست خدا می گوید لبیک عزیزم یا اعتنایی نمی کند»(آثارالحق ج2ص89انتهای گفتار269) در جواب این گفتار نورعلی باید عرض کنم: اگر منظور او از دین همان اسلام است مسلک نورعلی نمی تواند همان اسلام باشد. و راهنمایی را که او دارد و می شناساند او عامل آداب و سنن مسلک خودش است نه اسلام و در چنین صورتی او راهنمایی که عامل به اسلام باشد نیست، زیرا منظورش در کلام مراعات مقررات دین می باشد ولی در حقیقت عملا راهنمای ما (=نورعلی)عامل مسلک خودش است نه دین اسلام لکن اگر منظور از دین مسلک او باشد چون راهنمای ما (=نورعلی) عامل آداب و سنن اختراع کرده مسلکی است که هیچ گونه شباهتی با اسلام ندارد پس نمی تواند احکام اسلامی را طابق النعل بالنعل بکار گیرد در حقیقت نورعلی با شرایطی که خودش برای راهنما وضع کرده نمی تواند راهنمای شایسته و لایقی باشد و طالب کمال را به مقصد برساند. ادامه دارد.... این هم بهرام الهی رئیس مکتب ابداعی که با شورت در حال قدم زدن است. ناگفته نماند بهرام الهی مدعی مظهریت امام حسین میباشد و رهبری گروهی را به عهده دارد که مریدان احمق وی هم فکر میکنند بهرام الهی مظهر و دون جدید امام حسین است واقعا این امام حسین مبارکتون باشه. با همین شورت گشتن تو خیابونها هم داره بنده خدا تبلیغ معنویت پوچش رو میکنه. در پایان فقط این رو عرض میکنم که اینان تنها شیادانی هستند که معنویت و دین و احساسات پاک مریدان را بازیچه امیال شهوانی خود قرار داده اند برای رسیدن به منافع چند روزه دنیایی و........ حجت الاسلام عباس صبائی، امام جمعه اسبق هشتگرد شامگاه بیست و هفتم خردادماه امسال هنگام بازگشت از مسجد در چند قدمی خانه اش، توسط دو نفر سرنشین یک دستگاه موتورسیکلت مورد حمله قرار گرفت و بر اثر وارد آمدن ضربات مهلک چاقو به ناحیه گلو و پهلویش جان خود را از دست داد. شنیده ها حاکی است: افرادی که در ارتباط با قتل حجت الاسلام صبائی بازداشت شده اند عموما وابسته به یک فرقه منشعب از دراویش اهل حق موسوم به "مکتبی ها" هستند که هم اینک تحت بازجویی و تحقیق کارآگاهان پلیس قرار دارند. گفتنی است: فرقه " مکتبی ها" یک فرقه انشعابی از دراویش اهل حق بوده که در دهه چهل خورشیدی توسط نور علی الهی از رهبران اهل حق شکل گرفت. عمده هواداران این فرقه در نواحی مرکزی کشور در هشتگرد ساکن بوده و تخریب قبر نورعلی الهی در سال ???? ـ سرکرده این فرقه که در سال ???? خورشیدی در تهران درگذشت و با انتقال جسدش به هشتگرد در محله ای که بعدها به "کوی نور" معروف گردید، به خاک سپرده شد ـ توسط شماری از اهالی که در میان آنان شماری از دراویش اهل حق نیز به چشم می خوردند، سبب بروز تنش های متعددی در این شهر گردید که برخی از آگاهان، قتل حجت الاسلام صبائی که در آن مقطع امامت جمعه هشتگرد را بر عهده داشته و همواره با فرق انحرافی به مقابله پرداخته بود را نیز در همین روند ارزیابی می کنند. مظهریت و ذات مهمان بازی نورعلی بهرام الهی در پاورقی، همین موضوع را با اضافه ای تکرار می کند«هر زمان که وجه الله(امام معصوم) در زمین نباشد مثل این دوره«ولی» انجام مأموریت می دهد»(مبانی معنویت فطری ص142) جای سؤال دارد چرا تذکری چنین حساس را به جائی که در متن مطرح کند به پاورقی کشانده است؟! بنظر می رسد به لحاظ دو موضوع باشد:هم از حساسیت موقعیت مطلب کاسته نشود و هم ادعای نبوت و امامت را کمی کم رنگ کرده باشد تا آبی بر آتش برافروختگی خواننده ای که مرید ایشان نیست؛ و از این کفر به جوش و خروش می آید ریخته باشند. نورعلی الهی علاوه بر این می گوید:«ذات مهمانی منحصر به فرد معینی نیست»(آثارالحق ج1ص499گفتار1588) به قضیه ولایت ولی غیر معصوم اشاره داشته می گوید:« قضیه ولی وقت از اول خلقت بوده است و همیشه باید شخص کاملی باشد.....از زمان حضرت محمد این مطلب رسمیت پیدا کرد»(آثارالحق ج1ص275گفتار920) تا بقول فرزندش هر زمان وجه الله در زمین نبود او انجام مأموریت نماید. و نماینده خدا روی زمین باشد. در معنی به اعتقاد نورعلی الهی «هر جائی ذات حق باشد(= ذات مهمان) حکم کعبه را دارد حالت احرام دارد و باید تمام دستورات احرام را اجرا نمایند»(آثارالحق ج1ص500گفتار1593) اینجاست که چنین ذات مهمانی «اراده اش با مشیت خدا یکی است»(آثارالحق ج2ص110گفتار323) و خلاصه «او کار خدا را انجام میدهد جوابی که او می دهد همان جواب خداست پس باید رفتارش مثل خدا باشد»(آثارالحق ج2ص207) جای سؤال دارد: پس چرا رفتار این مدعیان نیرنگ و فریب (نورعلی و بهرام و...) مانند رفتار خدا نیست؟! این رفتارها از دو حال خارج نمی باشد یا اینان قلابی هستند و با اصلی که خود در توجیه بدعت مظهریت فراهم آورده اند مطابقت ندارد یا خدائی را که پیامبران و امامان شناسانده اند با خدای اینان فرق دارد، که مسلماً دارد. یاعلی مددی باسمه تعالی موسس :فتح الله جیحون آبادی مشهور به نور علی الهی. وی از سران فرقه شاه حیاسی از شاخه های فرقه موسوم به اهل حق(علی الهی های ایران) می باشد.پدر وی نعمت الله جیحون آبادی است که در دیوان شاه نامه حقیقت خود در اشعار زیادی امیر مومنان را به عنوان خداوند معرفی می نماید. نورعلی الهی بعدها مدعی تاسیس دین جدیدی شد وجریانی را راه اندازی کرد که به فرقه مکتب مشهور است. امروزه این فرقه توسط فرزندش دکتر بهرام الهی از فرانسه اداره می شود. کتاب آثار الحق در دوجلد یکی از آثار نورعلی الهی است که وی در آن کتاب مدعی مسائلی می شود که نشان از ظلالت وگمراهی وی وپیروانش دارد. وی می گوید:حضرت علی به من فرمود دین تو ابداعی است ولی نیک ابداعی است[1] وبعد مدعی می شود که:مکتب ما عبارتست از جوهر کشی اصول تمامی ادیان اعم از اوامر ونواهی است.[2] در این فرقه شخصی بنام سلطان اسحاق به عنوان ششمین مظهر خداوند در روی زمین معرفی شده است.وی درباره سلطان اسحاق می گوید: شریعت را محمد کامل کرد،ولایت را علی کامل کرد،سلطان هم آمد طریقت را کامل کرد وما با کسی کاری نداریم.[3] وی بعد خود را مظهر امیر مومنان معرفی نموده ومی گوید:زندگی من وعلی طابق النعل بالنعل یکی است.[4] ومدعی می شود:تمام مظهرها از لحاظ مکتب با هم فرقی ندارند.زندگانی خود من تطبیق می کند با زندگانی علی وهیچ فرقی ندارد.[5] وی احکامی نیز برای دین خود اختراع نموده است. مثلا در مورد اختلاف زن وشوهر می گوید:درزمانی که بین زن وشوهر اختلافی باشد دارای فرزند بشوند اولادشان به منزله حرام زاده است.[6] ودر مورد وصیت این حکم لازم اسلام می گوید:وصیت معنی ندارد[7] امروزه دکتر بهرام الهی فرزند همین شخص در فرانسه وبا کمک دولت فرانسه ودر پرتو رفاقتی که با شخص سارکوزی از زمان وزارت کشور وی تا کنون دارد با چاپ کتب وروشهای دیگر سعی دارد جوانان این مرزو بوم را به فرقه ای خرافی دعوت کند
فرقه ای که محصول تفکر پدر بزرگش بعنوان یک غالی،(کسانیکه در حق امیر مومنان غلو می کنند)پدرش به عنوان یک منحرف ،که سعی در به روز کردن فرقه داشت وخودش به عنوان یک روشنفکر غرب زده ،که سعی دارد فرقه اش را مدرن کند. کتاب سلوک در تاریکی در نقد نورعلی الهی وآثار وی نوشته شده است. منابع: [1] -آثار الحق.ج1ص12گفتار15 [2] -همان.ج 1ص12گفتار16 [3]- آثار الحق.ج1.ص526 [4] آثار الحق.ج1.ص597.گفتار1863 [5] -ج 1 ص 674گفتار2010 [6] -ج 1 ص363 گفتار 1176 [7] -ج 1 ص 305 گفتار 1009 مظهریت و ذات مهمان بازی نورعلی نورعلی الهی آنجا که می گوید امام و غیر امام را «می توان شفیع قرار داد و به اعتبار اینکه جلوه ذات خدا در آنها بوده است آنها را خدا می دانیم»(آثارالحق ج1ص438گفتار1422) شاید انجا که نورعلی می گوید«من مخالفم می گویند پیغمبران معصومند»(آثارالحق ج1ص149گفتار527) به این لحاظ است که بتواند غیرامام را در کنارصاحب منصبان آسمانی قرار دهد تا بتواند در دوره ای که وجود معصوم علیه السلام در دسترس نیست مثل عصر حاضر ماموریت مقام عصمت و طهارت را داشته باشد؛چنانکه آقای بهرام الهی می نویسد:«بعد از وجه الله،ذات مهمان«ذات مهمان اصطلاحی است که طایفه جیحون آبادی برای توجیه کلمات تند و حاد و کفر آمیز خود فراهم اوردند که ذات مهمان«مظهر جزئی از ذات الهی است»(مبانی معنویت فطری ص142)نورعلی الهی هم میگوید ذات مهمان کسی است که«ذات خدا برآنها مهمان بوده است»(اثارالحق ج2ص208)» یا ولی است و هر گاه وجه الله روی زمین حاضر نباشد آنها منعکس کننده وجود او هستند ولی مظهر نسبی و نماینده خداوند در روی زمین است و زمین هیچگاه خالی از وجود ولی نمی تواند باشد»(مبانی معنویت فطری142-143) جالبه که آقای بهرام الهی در..... ادامه دارد... در زمانی که دکتر بهرام الهی در فرانسه بود و عمه اش شیخ جانی به درک واصل گردید توسط همین شخص یعنی نیکلاس سارکوزی در یکی از بهترین مناطق پاریس برای وی مقبره ای تقریبا مجلل به صورت رایگان ساخت. که همین کار او جای این سوال را برای مردم فرانسه باقی گذاشته که چگونه از اموال مردم فرانسه اینگونه برای عده ای قلیل هزینه بی خود می شود. جای این سوال باقی می ماند چگونه نیکلاس سارکوزی این همه کارها را برای دکتر بهرام انجام می دهد. در حالیکه او یک سیاسی به تمام عیار است و هرگز کاری را بدون اجر و مزد انجام نمی دهد!چگونه؟ جواب این سوال را باید از انتشارات جیحون گرفت!به سراغ کتابفروشی و انتشارات جیحون می رویم تورقی به این کتابهای ...... می زنیم. مشاهده می شود که اکثر این کتب در ترویج دین مسیحیت ساخته و پرداخته شده است. معامله خوبی است نیکلاس برای این فرد یعنی دکتر بهرام الیه امکانات ساخت یه بنیاد تمام عیار و یک مقبره را به وجود آورد و پایگاهی در فرانسه به آنها بدهد و در مقابل دکتر بهرام هم در این ایران برای سرویسهای جاسوسی فرانسه و اهداف سیاسی و فرانسه پایگاهی را به نام انتشارات جیحون به وجود آورد. انتشارات جیحون در مقابل دنشگاه تهران یک کتابفروشی دائر کرده است که این مرکز را می توان به عنوان یکی از مراکز اشاعه و نشر فرهنگ غیر اسلامی تلقی نمود.از کجا و با چه مجوزی مسئولین نظام جلوی این مراکز را نمی گیرند. فردای قیامت جواب رسول الله را چه می خواهید بدهید.می دانستید در مملکت اسلامی و در جلوی درب دانشگاه اسلامی و ملی تهران پایتخت برای دین مردم نقشه می ریزند و حال آنکه توئی که مسئولی عرق دینی را فراموش کرده اید و خود را دست بسته بازیهای سیاسی می پندارید. روزی خلیل عالی نژاد به شما مسئولین نظام نامه ای نوشت و به شما تذکر داد که به فکر مردم باشید عده ای با نام مکتب در صدد فریب جوانان هستند و دو تا از انتشارات اینها را به نامهای جیحون و حسینی در خیابان گیشا به شما معرفی کرد.چرا اقدامی نکردید.مگر خلیل عالی نژاد خودش اهل حق نبود مگر مردم صحنه مرید او نبودند مگر او را دوست نداشتند. ان ربک لبالمرصاد. چندین و چند ساله که تکرار می شن اما تکراری نمی شن .همه ساله مردم به عشق اونی که پسر فاطمه س و به نشونه ی اینکه یه عزیزی رو از دست دادن، محرم رو عزا می گیرن و خونه هاشونو، مسجداشونو، تکیه گاهاشونو سیاه پوش می کنن. هر سال واسه اونی که بهش می گن"حسین" سینه می زنن و کلی نوحه و.. می خونن. میگن توی این روزا یه مردی با خانوادش رهسپار یه سرزمینی شد که این روزا بهش می گن "کربلا" می گن داشته می رفته طرف "کوفه" می گن مردم اونجا چه رقعه هایی که ننوشته بودن واسه اومدن اون آقا و نجات مردم اونجا از دست حاکم بلاش. اما بعد نمی دونم چی شده که همه می زنن زیر همه چیزو اون مرد بزرگ و خوانوادش رو تنها می زارن، حاکم اون زمون هم واسه رو کم کنی لشکر کشیده و خلاصه اینکه یه جنگ می شه . می گن یه طرف،لشکر 72 نفره بوده ، اون طرف هم خیلی خیلی زیاد بوده. می گن اون آقا به همه گفته که کشته می شن. همه ساله این ماجرا رو واسه خودمون تکرار می کنیم. اما چند نفر از دلیل این ماجرا می پرسن؟ و چند نفر دلیل این اتفاقات رو می دونن؟ عزاداری تنها، واسه کسی که امامون بوده کافی نیست.کاش لااقل به اون چیزایی که این روزا گفته می شه دقت کنیم، بعضی حرفا رو باید مستقیم به سمت زباله دونی هدایت کرد و بعضی دیگه رو باید به خاطر سپرد. تاسوعا و عاشورا فرصت خوبیه که بدونیم آزاد بودن و آزاد زندگی کردن یعنی چی؟ و بفهمیم بهای یه زندگی آزاد چه قدره. یه فرصت خیلی خوب تا لااقل خودمون رو آزاد کنیم از خیلی چیزا و البته بهاشونم رو پرداخت کنیم. پ: کاش مردم یه خورده به متن عزاداری هم توجه بکنن و این قدر با حاشیه ها خودشون رو سرگرم نکنن. محرم و ماجراهاش هنوز دردناکه..... دکتر علی شریعتی متفکر و اندیشمندی بود که در یک دوره تاریخی، تاثیر فزایندهای بر اندیشههای فرهنگی و اجتماعی گذاشت. وی درباره برخیاز حوادث تاریخی و مذهبی ازجمله حادثه کربلا دیدگاههایی را عنوان کرده است. برخی از سخنرانیها و نوشتههای شریعتی در مورد شهادت امام حسین (ع) و حادثه کربلا، از جمله آثار خوب وی به شمار میرود. تاثیر امام حسین (ع) بر اندیشههای دکتر شریعتی و خلق روح حماسی و نگاه حسینی وی، در همه آثارش به وضوح دیده میشود. بازتاب حماسه حسینی در جولان فکر و روحیه وی بسیار گسترده، شورانگیز و عمیق است به گونهای که بسیاری از جریانات سیاسی و اجتماعی و رویدادهای تاریخی را با رویکرد به حادثه کربلا تحلیل و ارزیابی میکند. پرداختن به عاشورای حسینی از منظر دکتر شریعتی بیشتر انعکاس یک قریحه قوی، احساس شورانگیز و ترجمان روح حماسی و بیتاب اوست. از این رو در این نوشتار سعی شده در حد وسع، دیدگاه دکتر شریعتی در این موارد به تصویر کشیده شود. * مفهوم شهید در اندیشه شریعتی چوپان دروغگو(قدرت نمائی مشتی فتح الله) وقتی کتابهای نور علی الهی یا فتح الله جیحون آبادی را ورق می زنم به مسائلی بر می خورم که برای هر شنونده ای جالب است و ممکن است هر کسی یک عنوانی برای این مطلب انتخاب کند من هم وقتی به مطلبی رسیدم دیدم که عنوانی بهتر از چوپان دروغگو برای این بحث پیدا نمی شود. در ادامه داستان این چوپان را بخوانید: ناگهان به من خبر رسید که (گ) از دنیا رفت و روحش به صورت مرغ تیزبال زیبائی بود هر چه صدایش می زدم نمی ایستاد و به فرارش ادامه می داد به طرف جنوب می رفت به ماه نزدیک شد که مثل شاهینی رفتم و پنجه انداختم و او را گرفتم و برش گرداندم او چون بدون اجازه فرار کرده بود به همین جهت اگر دوباره به این جسم نمی آمد باید به جسم دیگری می رفت به اضافه جریمه دو روز بعد از این واقع از من خواسته شد لک لکی را که سرگردان شده و به هیچ وجه نمی تواند که فرود بیاید نجات دهم و کاری کنم که بتواند فرود بیاید.لک لک روح مردی بود که به علت فوت زنش خود کشی کرده بود و این طور سرگردان شده بود. بالاخره قبول کردم و لک لک را که بسیار سرگردانی کشیده بود به جسم برگرداندم.البته نه جسم اولش زیرا مدتی گذشته بود که آن لک لک را اصلا نمی شناختم، البته به جز سرگردانی باز هم جریمه دارد. آثارالحق جلد2 صفحه 54 گفتار169 چاپ اول سال 1370
نوع فهم دکتر شریعتی از مفهوم عالی شهید، برداشتی خالص، عمیق و ناب از فرهنگ اصیل اسلامی است. وی در تعریف کلمه "شهید" میگوید: "شهید در لغت، به معنای حاضر، ناظر، به معنای گواه و گواهیدهنده و خبردهنده راستین و امین و هم چنین به معنی آگاه و نیز به معنی محسوس و مشهود ، کسی که همه چشمها به اوست و بالاخره به معنی نمونه، الگو و سرمشق است."
"شهید" زنده، جاوید، حماسه ساز، عارف، آگاه، انتخاب گر و روزی خوار نعمالهی است و این اصیلترین دریافت از متون و فرهنگ اسلامی به شمار میرود ، چنانچه قرآن کریم نیز بدان اشاره میکند. ادامه مطلب...
Design By : Pichak |