سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

سالروزشهادت هشتمین خورشید پرفروغ آسمان امامت و ولایت حضرت
امام علی بن موسی الرضا (ع)
بر دلسوختگان وشیفتگان خاندان نبوت وامامت تسلیت باد

http://i7.tinypic.com/6g1zbjt.jpg

بر در دوست به امید پناه آمده ایم
     همره خیل غم وحسرت وآه آمده ایم
چون ندیدیم پناهی به همه مُلک جهان
  لا جرم سوی رضا بهر پناه آمده ایم


نوشته شده در چهارشنبه 87/12/7ساعت 11:47 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

در شهر علم و فقاهت و در شهر شیعیان متقی و در سرزمینی که سابقه‌ی حضور مؤثر حوزه های علمیه و بزرگانی همچون میرداماد ، علامه مجلسی ، شیخ بهائی را در قرن های متمادی ، همواره بدنبال خود داشته است ، شاید کمتر کسی باور کند که فرقه های منحرف و استعماری صوفیه ، هم اکنون بشدت در حال فعالیت و دور ساختن مردم از حوزه و اسلام ناب محمدی(ص) هستند.

من هم جزو آن دسته از افرادی بودم که هر بار با شنیدن عباراتی همچون ، درویش ، صوفی ، خانقاه و ... به یاد پیرمردهای ژنده پوشی می افتادم که سابقاً کشکول به دست در کوچه ها پرسه می زدند و با خوندن اشعاری ، مشغول گدایی از مردم بودند .

در خوشبینانه ترین حالت ، فکر می کردم که در اصفهان ، چند نفر آدم منزوی و بیکار ، شبیه همان گداهایی که از قدیم در نظرم بود ، مخفیانه و با ترس و لرز ، در گوشه ای جمع شده و به رسم خود مشغول می شوند.

اما با خبر و پیگیری یکی از دوستان که مدتها بود از اعمال و رفتار جمعی از فرقه های مختلف تصوف در اصفهان با خبر بود ، تصمیم گرفتم یکی از این مجالس را تجربه کنم.

در روز پنج شنبه‌ی گذشته ، به اتفاق عکاس نشریه و یکی دیگر از دوستان ، وارد محوطه‌ی مذهبی تاریخی تخت فولاد شدیم.

موقع اذان مغرب بود و در نزدیکی تکیه‌ی مشهور به ... ، به ناگهان با انبوهی از اتومبیل ها و موتور سیکلت و دوچرخه مواجه شدم که در محوطه ای بزرگ و دیگر خیابان های فرعی اطراف ، پارک شده بود .

دو نفر از مریدان همان فرقه‌ی صوفیه ، در حاشیه پارکینگ و خیابان های فرعی ، مشغول نظم بخشیدن به اتومبیل ها بودند و چند نفری هم ، افراد تازه وارد و ناشناس را کنترل می کردند.

چهره‌ی ناشناس ما برای آنها ، باعث شد که دو نفر از همین مراقبین ، از محل پارک اتومبیل تا تکیه‌ی ... (که محل تجمع صوفیان و مریدان آنها بود) ما را همراهی کرده و به مسئولان تکیه نیز بفهمانند که این فراد – خودی – نیستند.

تعجبم آنجا بیشتر شد که مسجدهای مجاور این تکیه تعطیل بود و گروه گروه مرد و زن و دختر و پسر ، به تکیه‌ی دراویش – که خود را فرقه نعمت اللهی گنابادی – می خواندند ، وارد شده و به صف نماز جماعتی می پیوستند که امامت آن را پیرمردی غیرروحانی با سبیل های آویخته بر عهده داشت.

تازه واردین ، ابتدا بر قبر چند تن از سران صوفیه که در سالن روبرو دفن شده بودند ، حضور یافته و پس از ادای احترام با روش های خاص ، به سالن مجاور وارد شده و خود را برای انجام رسوم فرقه آماده می کردند.

در کنار ورودی این سالن ، محلی برای عرضه انواع کتاب های منحرف و غیر مجاز در ترویج صوفیه و فرقه ی نعمت اللهی وجود داشت و در تابلوی اعلانات این تکیه ، پیام نوروزی مربوط به قطب و رئیس این فرقه که خود را با نام : دکتر (نورعلی تابنده) مجذوبعلی شاه!! ، لقب داده بود نصب شده بود.

که در محوطه‌ی داخلی این سالن بزرگ ، که صدها زن و مرد فریب خورده به صف ایستاده بودند ، قاب های عکس بسیار بزرگی از رؤسای فرقه‌ی نعمت اللهی به چشم می خورد که در ادامه‌ی اسم آنها کلماتی نظیر (ارواحنالتراب مقدمه الفداء) و... بکار رفته بود.

ادامه مطلب...

نوشته شده در شنبه 87/12/3ساعت 12:11 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak