اهل حق
پس از درگیری های شب گذشته بروجردوتخریب خانقاه واکنش نور علی تابنده جالب است.امروز یکشنبه حضرت آقای مجذوبعلیشاه در مجلس صبح فرمودند : خبر بروجرد به گوش ما هم رسیده ولی فقرا اصلاخودشونو ناراحت نکنند و خاک و آب وگل همه جا هست. واما بشنوید از تحریف حمله دراویش گنابادی به مسجد النبی و تکذیب آن توسط سایتهای وابسته: سایت هم اندیشی دراویش که وابسته به فرقه صوفی گنابادی است درصدد تحریف وقایع برورجد برآمده ومنکر حمله دراویش به مسجد النبی شده استاین در حالیستکه حتی خبرگزاریهای مخالف نظام نیز نتوانستند بر روی این واقعیت سرپوش بگذارنددر حالیکه انگلیس در همه حال مدافع این فرقه ها بوده است واینبار نیز شبکه های تلویزوینی وسایت بی بی سی ماجرای خانقاه بروجرد را پوشش وسیعی داده اند اما بخاطر اینکه فقط در اینهمه نوشته به ۲ خط از واقعیت اشاره کرده اند باعث شده که سایت این فرقه به ارباب خود حمله کرده وانگلیس را مدافع ایران بنامد. سایت مذکور نوشته استکه: بی.بی.سی برای توجیه حمله مزدوران خود اعلام نموده که "بدنبال حمله گروهی از دراویش به مسجد النبی واقع در نزدیکی حسینیه دراویش گنابادی و شکستن شیشه های آنجا و به گروگان گرفتن تعدادی از بسیجیان امت حزب الله در صدد تخریب حسینیه دراویش بر آمدند." وبعد نوشته است که: حال باید به این صوفیان محترم عرض کرد این جمله شما ۲ خط از بیش از سی خط خبر وتحلیل بی بی سی علیه نظام در این غائله است وحتی تاریخچه فرقه شما را نوشته واز شما دفاع کرده استخوب.جان برادر می خواستید قدرت نمایی نکنید وبه مسجد حمله نکنید.اینجا مملکت شیعه است وهنوز غیرت دینی نمرده است که در روز روشن امام جماعت مسجد وتعدادی از مردم را ضرب وشتم نموده وعده ای را نیز گروگان بگیریدبه هر حال باز هم صوفیان نشان دادند که آلت دست اقطاب خود وجریانات سیاسی شده اند.از همه جالبتر اینکه در فرهنگ تشیع وقتی درگیری ومشکلی رخ دهد فرمانده وبزرگ آنها در خط مقدم است اما در هر دو غائله قم وبروجرد دراویش بیچاره راهی صحنه در گیری شده وبزرگان آنها به تهران فرار می کنندهم آقای شریعت شیخ فرقه در قم وهم مدیری مجاز نماز بروجرد فرار را بر قرار ترجیح داده ولشگر دراویش را بی فرمانده گذاشتند امیدوارم آن دسته از دراویش که تا کنون متوجه نشده اند بیدار شوند وببینند که آقای تابنده فرقه آنها را به شاخه نظامی جبهه ملی تبدیل کرده وبرای مقاصد شوم سیاسی از دراویش سوء استفاده می کند. عکس هایی از کسانی که به دست مدعیان عرفان مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند طبق آخرین اخبار رسیده حال دونفر از مصدومان وخیم گزارش شده است ...... آری اینان توسط مدعیان دروغگین عرفان به این حال و روز در آمده اند از سر ره من ای رند تبهکار برو تو وارشاد من ای مرشد بی رشد وتباه از بر روی من ای صوفی غدار برو ای گرفتار هواهای خود ای دیر نشین از صف شیفتگان رخ دلدار برو ای قلندر منش ای باده به کف خرقه به دوش خرقه شرک تهی کرده وبگذار برو خانه کعبه که اکنون تو شدی خادم آن ای دغل خادم شیطانی از این دار برو جمعیتی عزیمی از مردم جلو درب مسجد جمع شده بودند و امام جماعت مضروب مسجد النبی برای ایشان سخنرانی می کردند . حجت الاسلام والمسلمین بیرالوند مردم را به آرامش دعوت می کردند. اما مردم از ایشان صدور دستور تخریب خانقاه را خواستاربودند. بعد از ایراد سخنرانی، طلاب حوزه علمیه قم به پیکره این جمعیت عظیم اضافه شدند (بچه های طلبه بعد از شنیدن قضایای هتک حرمت سراسیمه از قم به سمت بروجرد حرکت کردند) . مردم تا حدود ساعت 24 از درب مسجد تکان نخوردند و لحظه به لحظه به این جمعیت پر شمار اضافه می شد . در حدود ساعت 30 دقیقه بامداد صدای الله اکبر مردم بلند شد و به سمت خانقاه حمله ور شدند. پس از حمله دیروز ظهر صوفیان گنابادی شهر بروجرد به مسجد النبی و ضرب و شتم امام جماعت و چند نفر از نمازگزاران مسجد و گروگان گرفتن چند تن از آنان و بردن آنها به خانقاه نیروی انتظامی وارد عمل شد و گروگانها را آزاد نمود.متدینین بروجرد که متوجه این مطلب شدند با اجتماع در خیابانهای منتهی به خانقاه خشم و انزجار خود را از این عمل صوفیان گنابادی ابراز داشتند.سیل جمعیت هر لحظه اضافه می شد و با وساطت فرماندار صوفیان خانقاه را ترک نموده تا آسیبی متوجه آنها نشود.اما متاسفانه صوفیان نیروهای خود را جمع کرده و در یک حمله غافلگیرانه فرماندار و چند نفر از مردم را گروگان گرفته که همین امر باعث تحریک جمعیت و آغاز درگیری شد. متاسفانه تعدادی از مردم آسیب جدی دیده اند که حال دو تن از آنان وخیم گزارش شده است.پس از این ماجرا جمعیت مردمی وارد خانقاه شده و در ساعات اولیه بامداد خانقاه تخریب شد. متاسفانه در شرایطی که کشور به آرامش نیاز دارد تندروی تعدادی صوفی باعث خشم مردم شد که نهایتا این حادثه اسفبار به وجود آمد. هتک حرمت وحشیانه دراویش منافق صفت به ساحت مقدس مسجدالنبی بروجرد را به حضرت صاحب (عج) و مسلمانان جهان تسلیت عرض نموده و این اقدام حماقت آمیز دراویش را محکوم می نماییم. به دنبال هتک حرمت به ساحت مقدس مسجدالنبی(صلی الله علیه و آله) - امام جماعت مبارز و نمازگزاران آگاه این مسجد که امروز حوالی ساعت ۱۱ با مورد ضرب و شتم وحشیانه و ناجوانمردانه قرار گرفتن امام جماعت و شش تن از نمازگزاران بی دفاع این مسجد و متعاقبا حمله به مسجد و شکستن شیشه ها و لوستر های مسجد توسط ۱۵۰ الی ۲۰۰ نفر از مزدوران و فریب خوردگان فرقه انگلیسی دراویش گنابادی صورت گرفت خیل کثیری از مومنین و شیعیان بروجردی با تجمع در مقابل مسجد بزرگ و سرفراز النبی(ص) خواستار برچیده شدن این لانه جاسوسی و بساط بدعت گزاران و منافقین شدند. و هم اکنون که ساعت حدود ۸ شب می باشد این تجمع اعتراض آمیز ادامه دارد .تصاویر مجروحین و خرابی های مسجدالنبی(ص) در اثر این هجوم وحشیانه دراویش در وبلاگ درج می گردد. در خانقاه چه می آموزید ؟؟!!!! تصاویر زیر مربوط به یکی از مجروحان حمله ور شدن عارفان وحشی به نمازگزاران مسجدالنبی می باشد هتک اهل حق در کلام نورعلی به استناد آراء وعقائد مختلفی که از ناحیه موافق و مخالف که در باره«اهل حق»اظهار شده است بعضی اهل حق را از غلاة شیعه و علی اللهی و عده ای آنان را مسلمان و برخی این آئین را یک آئین ایرانی می دانند چنانکه آقای رشید شهمردان در باره این مسلک می گوید گلچینی است از باورها و اندیشه های ویژه آئینی که با اندوخته های کیش های ایران باستان و اندیشه های اسلامی آمیخته شده است. بنده به دور از آن همه تحقیقات که در باره اهل حق صورت گرفته فقط به آنچه نورعلی الهی درباره اهل حق می گوید و می نویسد اشاره می کنم تا موقعیت اهل حق را نزد او بشناسیم و بدانیم اگر او نه شیعه است و نه سنی آیا معتقد به مبانی اعتقادی اهل حق می باشد یا با گشت و گذار در میان آراء و افکار و عقائدش به این نتیجه و باور می رسیم که نورعلی همانطور که نه شیعه است و نه سنی،از معتقدان به اهل حق نیز نخواهد بود. نورعلی در حالی که می گوید:«مرام اهل حق بعد از سلطان اسحاق انتشار یافت»(آثارالحق ج1ص490گفتار1568) و زماناً بعد از قرن هفتم هجری میباشد مدعی می شود مسلک اهل حق از مغز مذهب شیعه اثنی عشری جعفری برخاسته است(آثارالحق ج1ص492) و این که می نویسد:«مسلک اهل حق شریعت مستقل و یا مذهب متداول خارج از شریعت اسلامی نیست»(برهان الحق چاپ سوم ص298) و باز تکرار می کند که «ذوقۀ اهل حق مسلکی است از بطن مذهب شیعه اثنی عشری پیدا شده»(برهان الحق چاپ سوم ص297) ومعتقد است اهل حق شدن یا بودن موقعی در هر انسان به ظهور می نشیند که«مراحل شریعت و طریقت و معرفت برایش معناً طی و حل شده باشد»(آثارالحق ج1ص492گفتار1569) در حقیقت این عقیده را اشاعه می دهد چون ما مراحل سه گانه شریعت و طریقت ومعرفت را گذرانیده ایم به حقیقت که مغز است رسیده ایم.واین را از پدر آموخته داشته که می گوید(شاهنامه حقیقت ص20) که اسلام چون دانه بادام دان شکسته شود چون بدور زمان برون آید آن مغزاندر دلش بود اندر آن مغز حق منزلش که آن مغز دین حقیقت بود همان پوست جام شریعت بود شده حق به بطن شریعت نهان شریعت چو درّیست در بحرکان چو بیرون شدی درّ زبحر یقین شود سفته آن درّ چو زآئین دین یکی گوهر از بطن آن درّ پاک برون می شود منجلی زان مغاک حقیقت بود آن گهر از هدف که گوهر ز درّ بود درّ از صدف صدف هست اسلام درهرمصاف بود در ازل تا ابد پاک صاف خلاصه پس از پراکنده گوئیهای زیاد نتیجه می گیرد....... ادامه دارد........ خویشتن را دریاب اهل حق به کدامین سو روان است: صلح و یاری و راستی یا ستیز و تهدید و فحاشی، همگرایی یا واگرایی؟ رهبران اهل حق کیانند: خیرخواهان نیکاندیش یا بداندیشان برتریجو؟ کدامیک مطبوع اهل حق و مطلوب رهبران آنان است. راستی و دین آسمانی یا بیهویتی و اضطراب و پوچی؟ تاریخ چگونه رقم خورده است: متمایل به همبستگی یا در پی از همگسستگی؟ اهل حقها در خدمت کدام یک بودهاند: نزدیکی و انسجام با مسلمانان یا شکافی غیر قابل التیام؟ علم و خرد و منطق و عقل در این میان چه نقشی را ایفا کردهاند: هدایت مردم یا به انحراف کشاندن آنان راستی جایگاه اندیشمندان و روشنفکران اهل حق کجاست و در چه نقطهای قرار دارند چرا به رغم اندیشههای اصلاحطلبانه در همه عرصهها و از جمله آیین یاری، واقعیات جامعه اهل حق به گونهای دیگر رقم میخورد آیا در نگاهی کلی حرکت رهبران اهل حق، حرکت به سوی اصلاح و خرافهزدایی و هدایت راستین پیروان خود است. و یا حتی بعضی از عقبگردها از خرافهگریها حالتی استثنایی دارند و یا اینکه اساساً بنیادگرایی و خرافهپرستی در مسلک اهل حق عین فلاح و صلاح است. آیا نقطه اعتدال و کانون ثباتی وجود دارد که رهبران و تحولگرایان اهل حق را بتوان بدان سو فراخواند و رهنمون شد؟ یاعلی مددی نورعلی و مظهریت نور علی معتقد است چون خدا در او که مظهریت دارد جلوه کند هم «نماینده خدا» است و هم «او را ولی میگویند» که میتواند «به آن اندازه لیاقت داشته باشد او را انعکاس دهد» بعد اشاره لطیفی دارد و بطور مرموزانه میگوید: «نمیگوئیم علی خدا است اما مظهر است یعنی محل ظهور است، ذات خدا و وجه خدا در او جلوه میکند العاقل یکفیه الاشاره» نور علی الهی با «العاقل یکفیه الاشاره» تلویحاً میفهماند علی در حقیقت خداست چنانکه جای دیگر نوشته است: «جسم علی آئینه و ذاتش ذات خداست» و مهمتر این که چون معتقد میباشد تمام مظهرها یکی هستند در معنا مظهرها «جلوه خدا» هستند زیرا «محل ظهور» میباشند چنانکه به کلام شاه ابراهیم استناد نموده مینویسد: «ای مظهرالله، گروهی از یارانت برای یافتن» جای دیگر هم به کلام شاه خوشین تأسی میجوید که گفته است: «ما آئینه خدا نمائیم». نورعلی الهی دانسته است تنها با استمرار مظهریت میتواند، آرد نانی را که با هزاران زحمت فراهم آورده و خمیر کرده است به تنور گرم دلهای ساده دلان زده تا برای خویشتن هم از نمد مالیده شده مظهریت تاج کرمنائی تهیه کرده و بر مشتی مردم ساده لوح آقائی کند بهمین لحاظ می نویسد:«مظهرات حق زیاد آمده اند» و برای اینکه مظهرات ساختگی را هم رتبت با مظهرات حقیقی که ائمه طاهرین میباشند قرار دهد آنجا که گفته است «مظهرات حق زیاد آمدهاند» فوراً اضافه میکند «اما علی یا سلطان نمیشوند.» یعنی غیر از علی علیهالسلام که معصوم است غیر معصوم نیز مظهر میشود، لکن تمام مظهراللهها را مظهر ذات حق دانسته میگوید: « ذات حق به آنها جلوه کرده است، آنها را مظهرالله میدانیم و به اعتبار مظهرالله ذات حق میدانیم» گفتیم جائی هم گفته است که «تمام مظهرالله ها از لحاظ کمیت با هم فرقی ندارند» این مظهرها چون «مظهرالله» میباشند اسرارالهی را که هیچ کس بدانها دست نیافته میدانند زیرا نورعلی میگوید: «حروف مقطعه قرآن را فقط آنهایی که مظهرالله هستند میدانند» و بهرام الهی درباره پدرش میگوید: «بطون قرآن را هم در علم خود داشتند» در معنا میفهماند که پدرش منظور و مقصود از «حروف مقطعه» را میدانسته، پس او نیز مظهرالله بوده است. بهتر است به این مهم هم اشاره کنم که: منظور نورعلی از همتا، هم سنگ قراردادن غیرمعصوم با علی مرتضی امیرالمؤمنین سلامالله علیه دو چیز است. 1 ـ مظهریت را از انحصار ائمه طاهرین بودن خارج کرده، زیرا با این قید غیر معصوم نمیتواند مدعی مظهریت شود در صورتی که نورعلی الهی اگر سنگ امیرالمؤمنین سلامالله علیه را به سینه میزند میخواهد شأنی برای غیرمعصوم فراهم آورد و اگر قید عصمت برداشته نشود دیگران نیز چون همه مردگان استخوان پوسیدهای میگردند که بر کار خاندان جیحونآبادی نمیخورد. 2 ـ این که آنچه برای سلطان اسحاق در مظهریت امام همگان علی علیهالسلام قائل میشود منظورش تجلیل و تکریم از سلطان که نزد اهل حق واقعی مورد احترام است نمیباشد بلکه مقدمهای است برای مطرح کردن مظهراللهی خودش. یاعلی مددی در مهر ماه گذشته تعداد 40 تا 50 نفر از کردهای «اهل حق» شهرستان هشتگرد در اقدامی مشکوک به کشور فرانسه سفر کرده اند. هدف از سفر مذکور، دیدار با «دکتر بهرام الهی»یکی از رهبران فرقه «اهل حق» گزارش شده است. اما اهداف اصلی این ملاقات شیطانی ، انتخابات شورای شهر هشتگرد و انتخابات آینده مجلس بوده است که افراد مذکور برای طرح در دیدار با رهبر فرقه برنامه ریزی کرده بودند.بر این اساس احتمالا در انتخابات آینده نیز کاندیدایی برای نمایندگی مجلس معرفی خواهند کرد. موفقیت این فرقه درانتخابات شورای این شهرستان که نشان از فعالیت آشکار آنها دارد از جمله نکات بسیار مهمی است که توجه به آن ضروری است. (نیروهای امنیتی و شورای نگهبان گوش بزنگ باشند). یاعلی مددی نورعلی(سرانجام) و محمد باب(بیان) نورعلی الهی در سراسر گفتارها و نوشته هایش بیشتر با الهام گیری از ادعاهای ملحدانه امثال سید علی محمد باب سخن از مظهریت ذات پروردگار داشته است چنان که می دانیم سید علی محمد باب می نویسد:«نفوسی که به عیسی بن مریم و کتاب او ایمان آوردند اگر شناخته بودند که ظهور محمد بعینه همان ظهور بوده بنحو اشرف در آخر و کتاب او همان انجیل بوده بنحو اشرف، احدی از نصاری از دین حق خود بر نگشته،کل به رسول الله ایمان آورده و به کتاب او تصدیق نموده و همین قسم اگر مؤمنین به رسول و کتاب او یقین کنند که ظهور قائم (منظور خودش)و بیان (منظور کتابش )همان ظهور رسول الله هست بنحو اشر ف و در آخرت،و این کتاب(بیان بهائیان)همان فرقان است که بنحو اشرف نازل شده»(بیان فارسی ص55) نورعلی الهی از جمله مسلکآوران ابداعی است که درباره زمان و اختراع «دین ابداعی» خود مینویسد: «در زیارت نجف که بودم، سؤال کردم، خداوندا، این رویهای که من اتخاذ کردهام آیا اشتباهی دارم یا نه؟ شب، حضرت مولا آمدند و فرمودند: دین تو دین ابداعی است ولی نیک ابداعی است، در این موقع پرده عوض شد و دیدم دو نفر آمدند و با هم صحبت میکنند، یکی به دیگری میگوید: دیدی که خود مولا آمد و دین فلانکس را تصویب نمود، پس فلانکس پیغمبر شد»!!! و باید دانست این دین ابداعی همان مقرراتی است که از «جوهرکشی اصول تمام ادیان اعم از اوامر و نواهی» فراهم آمده، که در حقیقت نه مجوسیت است نه نصرانیت و نه مسیحیت و نه اسلام، و نه مسلک اهل حق بلکه همان جوهرکشی تمامی ادیان میباشد یعنی با آنکه «عصاره اساس تمام ادیان» است به هیچ دین آسمانی شباهت ندارد. نورعلی در صورتی که یقین داشته باشد محمد (ص) پیشوای عظیمالشأن اسلام خاتم پیامبران است و آیین آسمانی اسلام آخرین مرام الهی میباشد. درباره دین میگوید: «مرام ما آخرین مرام و تا قیامت هر وقت اسمی از دین بیاید همین است» (آثار الحق ج 1 ص 20 گفتار 42) یعنی اسلام آخرین مرام الهی نیست و پیامبر اکرم خاتم پیامبران نیمباشد و برای اینکه منظور خویش را کامل گرداند «سرانجام» را کتاب این دین دانسته و آن را با «هزاران تحریف و تحذیف» «عین قرآن» (آثار الحق ج 1 ص 495 گفتار 8 ـ577) میداند. نور علی در معنی نه رسول خدا را خاتم پیامبران میداند و نه قرآن را آخرین کتاب آسمانی. در صورتی که در جاهای گوناگون مدعی تشیع میباشد. علاوه دین ابداعی با این که «جوهره ادیان» است و«عصاره کشی»از حق و باطل می باشد به اعتبار این گفته نورعلی که به تائید آقای بهرام الهی هم می گوید:«دین باطل،دینی را گویند که بانی آن پیغمبر فرستاده از طرف خدا نباشد»(آثارالحق ج1ص290اواسط گفتار957)با این استدلال پس چون شخص او که آورنده«دین ابداعی»پیامبر نمی باشد «دین ابداعی»اش هم باطل است.و اگر بخواهد ادعای پیامبری کند می گوئیم شما مدعی اسلامیت و مذهب تشیع می باشید. یاعلی
در ضمن خدا رو شکر ایشون بسیار خوشحال و خندان تشریف فرما شدند.البته خبر رسیده دکتر مصطفی آزمایش نماینده دراویش گنابادی در خارج در حالی حاضر به مصاحبه نشد که صوفیان بروجردی به مسجد النبی و امام جماعت و........حمله کرده اند. به همین دلیل و به خاطر فرار از شبهاتی که ممکن است مطرح شود و توان جواب نداشته باشد مصاحبه خود را تعطیل کرده که همسر وی مجبور به مصاحبه با برخی از شبکه ها شده است. در مصاحبه این فراری با رادیو فردا خبرنگار بعد از صحبتهای ایشان خبر واقعی قضیه را به ایشان گفت که آزمایش با عصبانیت گفت: من صددرصد این قضیه را تکذیب می کنم.
آگاهان معتقدند که دولت انگلستان با بیم از دست دادن موقعیت خود در ایران با استفاده از نفوذ برخی مهره های خود اقدام به توطئه و حمله به دراویش گنابادی نموده اند
نورعلی الهی هم می گوید: «سرانجام عین قرآن است»شباهت در ماموریت را ملاحظه کنید!! سید علی محمد باب بیان و نورعلی سرانجام را عین قرآن می دانند.
و در باره مظهریت آخرین ادعائی که از سید علی محمد باب سردمدار بابیت و پدر بهائیت شنیده شده،مرتبت مظهریت بود که با صدور اعلامیه ای ادعای خدایی خود را به«من یظهره الله»نسبت داده و البته بعد از او «میرزا حسینعلی بهاء» در باغ نجیب پاشا به دنبال سید علی محمد باب ندای من همان«من یظهره الله»هستم را سر داده است.
نورعلی هم معتقد است.......
ادامه دارد.....
Design By : Pichak |