سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان ویژه تمام ادیان است، آنچه در قرآن به آن اشاره شده در سایر کتب آسمانی نیز آمده، در واقع قرآن کریم تأیید کننده تورات و انجیلی است که تحریف نشده و صحت دارد . کسانی که ولی عصر را به درستی نمی شناسند و خود آداب یک منتظر واقعی را ندانسته و عامل به گفته های خود نیستند و یا آنان که از درون صاف و آراسته ای برخوردار نبوده و گرفتار روزمرگی ها و دنیا طلبی ها شده اند، نمی توانند به معرفی حضرت مهدی (عج) و فراهم آوردن زمینه های ظهور او بپردازند.

 

یا مهدی

غیبت طولانی حضرت یکی از دلایل دوری مردم با فرهنگ مهدویت می باشد از امام صادق (ع) نقل شده که ظهور قائم ما به قدری طولانی می شود که حتی بسیاری از مؤمنان و مسلمانان از آمدن ایشان مأیوس می شوند و آن زمانی است که حضرت ظهور کرده و جهان را حتی اگر یک روز به پایان آن مانده باشد پر از عدل و داد می کنند. طولانی شدن غیبت ایشان یکی از دلایلی است که موجب می شود کسانی که ایمان محکمی ندارند ظهور ایشان را باور نکنند در حالی که دانشمندان با دلایل علمی ثابت کرده اند می توان عمری طولانی داشت .
با توجه به آیات متعددی که در قرآن در مورد مهدویت آمده، اگر چه در قرآن مجید به نام حضرت مهدی (عج) اشاره نشده اما در سوره هایی چون قسم ، نور و انبیا به ظهور ایشان توجه و اعلام شده که در نهایت زمین متعلق به افراد صالح و شایسته است . برای نمونه در آیه 55 سوره نور خداوند وعده کرده که مؤمنان جانشینان او بر زمین هستند و اوست که ترسشان را به امنیت بدل می کند، به گونه ای که یک زن تنها می تواند در شب تاریک ، بدون آنکه کسی معترض او شود از یک سوی عالم به سمت دیگر جهان رود.
البته باید متذکر شویم که قرآن در بسیاری موارد تنها به بیان کلیات می پردازد و جزئیات را باید با توجه به روایات اهل بیت(ع) دریافت چرا که خود پیامبر (ص) نیز قرآن و عترت را همیشه در کنار یکدیگر دانسته است.
بعضی از نشانه های ظهور حضرت مهدی (عج) و قیامت مشترک می باشد آیات متعددی که به ویژه در جز 30 قرآن وجود دارد. چون آن زمان که خورشید گرفته شود و زمین در هم پیچید، نشانه های قیامت هستند اما با مراجعه به تفاسیر ماثور روشن می شود که برخی از این آیات به پس از ظهور حضرت تعلق دارند به عنوان مثال آنجا که خداوند می فرماید" اگر حجت خدا نباشد، زمین موجودات خود را می بلعد و فرو می برد"، پس آیات این چنینی نشان می دهد که هنوز زلزله اصلی به عنوان مقدمه ای بر قیامت، رخ نداده است.
ظهور منجی در ادیان دیگر و در کتب آسمانی آنها
    
1) قرآن کریم
« و ما اراده کرده ایم بر انانکه در روی زمین به ضعف و زبونی کشیده شده اند ، منت نهاده ، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دادیم » ( قصص – 5 ) 
 2
) انجیل
« کمرهای خود را بسته ، چراغهای خود را افروخته بدارید . و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند . تا هر وقت آید و در را بکوبد ، بی درنگ برای او باز کنند . خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ، ایشان را بیدار یابد ... پس شما نیز مستعّد باشید ، زیرا که در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید . » ( انجیل لوقا ، فصل 12 ، بندهای 35 و 36 . ) 
3) تورات
« ونهالی از تنه یسّی بیرون آمده ، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت ... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد ... گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم . و طفل کوچک آنها را خواهد راند ... در تمامی کوه مقدس من ، ضرر و فسادی نخواهد کرد . زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد . » 
( بنا به نوشته قاموس مقدّس صفح? 951 ، « یسّی » به معنی قوی ، نام پدر داوود است . ) و ( تورات ، اشیا نبّی ، فصل 11 بند های 1_10 ) 
4) زبور :
« زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند ، وارث زمین خواهند شد ، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود . در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود . و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد ... و میراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد » ( عهد عتیق ، کتاب مزامیر ، مزمور 37 بند های 9 _ 12 و 17 _ 18 ) 
5) در منابع زرتشتیان
سوشیانس « نجات دهند? بزرگ » دین را به جهان رواج دهد ، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد . ایزدان را از دست اهریمن نجات داده ، مردم جهان را همفکر و همگفتار و هم کردار گرداند . » ( جاماسب نامه ، صفح? 121 ) 
6) در منابع هندوها
« این مظهر و یشنو « مظهر دهم » در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدی در حالی که شمشیر برهن? درخشانی به صورت ستار? دنباله داردر دست دارد ظاهر میشود و شریران را تماما هلاک میسازد و خلقت را از نو تجدید ، و پاکی را رجعت خواهد داد ... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد کرد » ( اوپانیشاد ، صفح? 737 ) 
و این انتظار در همه ادیان به نحوی بیان شده که وجود منجی آخرالزّمان را اثبات میکند !!!


نوشته شده در چهارشنبه 86/6/7ساعت 11:16 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

شما برادران و خواهران اهل حق روایات مربوط به عالم برزخ را که امامَیْن بزرگوار، امام صادق‏علیه السلام و امام زین‏العابدین‏علیه السلام راجع به عالم برزخ معاویه نقل کرده‏اند در بحارالأنوار، ج6، ص248 و 247 را چرا نمى‏بینید. شما چرا روایت قلیب(چاه بدر) مربوط به مشرکین و روایت مرور أمیرالمؤمنین‏علیه السلام در جنگ جمل بر جنازه کعب بن سوره را که کتاب تصحیح الإعتقاد، ص32 تا 42 مشاهده نمى‏کنید شما چرا مطالب مرحوم شیخ بهائى را در اربعین، صفحه190 و 191 که راجع به تناسخ بحث مى‏کند که آخرین فرمایش ایشان این است که شماها نفوس را قدیم مى‏دانید و آنها را از تنى به تن دیگر به قول خودتان از دونى به دون دیگر تردد داده و انکار معاد مى‏نمائید حتى فخر رازى در کتاب نهایة العقولش مى‏نویسد:

تناسخیّه مى‏گویند ارواح قدیمند و منکر آخرت و بهشت و جهنم هستند و همانا کفرشان براى خاطر همین منکرشدن است که ضرورى دین را منکر شده‏اند اقلاً اربعین شیخ بهائى را پیدا نکردید به تفسیر نمونه، جلد14، صفحه232 رجوع کنید.

ادامه دارد


نوشته شده در شنبه 86/6/3ساعت 10:15 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

سؤال دیگر از برادران اهل حق این است که این انسانهائى که حیوان شده‏اند و در دونِ حیوان هستند در کجا زندگى مى‏نمایند براى نمونه، نصفِ موردى را جهت کسانیکه حرف‏هاى شما را لاطائل قلمداد کرده و شما را شیّاد مى‏دانند ارائه داده تا از یقین خود به شک تنزّل نمایند.

نورعلی در کتاب «آثارالحق، جلد1، صفحه438» مى‏نویسد: خوارج على را دوست داشتند فقط تعصّب بود و به همین علت آنها را از دم شمشیر گذراند که با همان حسابشان پاک شود و دیگر حسابى در آن دنیا نداشته باشند.

در صفحه134، گفتار462، چنین مى‏نویسد: پدرم فرمود در جلسه‏اى در عالم معنى گفتند خدا چرا پیامبر را مأمور جهاد کرد و جان و مال کفار را مباح گردانید و چرا مولا جان کفار را با شمشیر گرفت جواب داده شد خدا شمشیر را حواله کرد تا مانند تیغ قربانى هم جزاى این دنیا به آنها داده شده باشد و هم در معنى نجات یابند و در دون (دون یعنى عقیده به تناسخ دون بدون شدن یعنى از این تن که روح بیرون شد به تن دیگر مى‏رود)، دیگر متدین واقعى شوند. یعنى هیچ‏کس در عالم آخرت (که به نظر آنها آخرتى وجود ندارد) معذب نیست و بهشت و جهنم آخرتى را دروغ دانسته و همان دون بدون بهشت و جهنم آنهاست:

و این مطلب انکار تمام آیات مربوط به عالم برزخ و آخرت را مى‏رساند و اگر مسئله قیامت به این صورت باشد که این آقایان مى‏گویند تمام جنایتکاران عالم در عالم و دون دیگر زندگى آنها بهتر از زندگى دنیایشان است.

ادامه دارد

 


نوشته شده در چهارشنبه 86/5/31ساعت 1:44 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

قبل از اینکه بعضى از کلمات پیامبر جدید(نورعلی الهی) را نقل کنم لطفاً پیامبرزاده و مریدان به من جواب دهند که آیا دکتر یا مهندس یا فیلسوف و غیره‏اى که از دنیا مى‏رود و جامه عوض مى‏کند آیا اطلاعات و معلومات خود را که کسب کرده بود در دون بعدى با خود دارد یا همه را فراموش مى‏کند. آیا وقتى به شکل انسان دیگر و به دون انسانى دیگر در مى‏آید یا بدون حیوان در مى‏آید همه معلومات را همراه دارد یا نه لابد خواهید گفت: طبق مطالب، «آثارالحق، صفحه223، گفتار764» کسى که مى‏میرد برحَسَب درجه تکامل روحى‏اش صفات خود را همراه مى‏برد و هرچه روحش پست باشد صفات حیوانیش بیشتر همراهش است و خاطرات زندگى‏هاى گذشته در روح او ضبط است. حالا وقتى بدون انسان در آمد باید از همان اول بچگى مهندس و دکتر بوده و بر کمالات خود بیفزاید و احتیاجى به درس‏خواندن ندارد و اگر به دون حیوانى در آید باید بیشتر ‏خرها و سوسک‏ها و موشها مهندس و دکتر باشند. و باید این حیوانها همگى استاد دانشگاه بوده و آن نوزادها اصلاً به مدرسه نروند،میوه رسیده‏اى باشند قبل از جوانه‏زدن. و باید طبق سخنان شما بیشتر زنها مردهاى قبلى و بیشتر مردها زنهاى گذشته تاریخ خودشان باشد زیرا نورعلی در صفحه«321، گفتار1051»، مى‏نویسد: در گردش (دون بدون) استثناءاً زن مرد و بعکس مى‏شود ولى در میان اولیاء هیچگاه چنین نیست. حالا سؤال مى‏شود شما چرا برخلاف تمام ادیان سخن مى‏گوئید مگر در مردن و زنده‏بودن بین اولیاء و غیره فرقى است که شما براى شرعى جلوه دادن مطالبتان متمسک به آیات 5 تا 23 سوره حج و 560 سوره نساء مى‏شوید. و استدلال مى‏نمائید و حال آنکه نه قرآن را فهمیده و نه اخبار و احادیث را بررسى کرده و نه تخصص در علوم دینى دارید.

ادامه دارد


نوشته شده در جمعه 86/5/26ساعت 7:15 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

با سلام به همه دوستان عزیزم

بنده از روزی که شروع به نوشتن این وبلاگ کردم برای نوشتن این موضوع(تناسخ در اهل حق) لحظه شماری می کردم اما هر بار که قلم به دست می گرفتم به دلایلی دستم به نوشتن یاریم نمی کرد، به هر حال وقت آن رسید که بنده به طور مستند و مستدل به این موضوع بپردازم، و در نهایت قضاوت را به شما خواننده عزیز واگذار میکنم.

فرقه نو ظهور نورعلى مدعى قائل‏نشدن به تناسخ است در عین حالیکه اسمش را نیار و خودش را بیار به عنوان دون بدون (جامه به جامه) شدن در کلماتش فراوان یافت مى‏شود از پسرش دکتر بهرام و از مَرَدَهْ او تقاضا داریم که معنى دون‏بدون شدن را جهت ارشاد ما روشن نمایند و خواهشمندیم کتاب آثارالحق را در مقابل خود قرار داده و صفحاتى را که ذکر مى‏گردد مطالعه نمایند: 28 و 61 و 103 و 134 و 220 و 226 و 225 و 227 و 228 و 230 و 224(ج1، گوساله میرزا حبیب درویش عزیزمراد بود). 260 و 265 و 270 و 273 و 281 و 285 و 292 و 293 و 303 و 311 و 319 و 328 و 419 و 501 و 502 و 537 و 670 و 794.

 که همگى با متجاوز از هزار و چهارصد آیه قرآن مربوط به عالم برزخ و قیامت مباین و با کتب اخبار و روایات بى‏شمار که درباره معاد و برزخ نوشته شده که مختصرى از آنها را مرحوم «سید عبداللّه شُبّر» جمع‏آورى و با نام «تسلیة الفؤاد» با حواشى و تحقیق بزرگوارانى چون سید احمد حسینى و رضا استادى، در 270 صفحه در مکتبه بصیرتى قم چاپ شده، مخالف است.

ادامه دارد


نوشته شده در دوشنبه 86/5/22ساعت 11:9 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

رسول اعظم

 ماه فرو ماند از جمال محمّد (ص)                     سرو نباشد به اعتدال محمّد (ص)

قدر فلک را کمال و منزلتى نیست                       در نظر قدر با کمال محمّد (ص)

وعده دیدار هر کسى به قیامت                         لیله اسرى، شب وصال محمّد (ص)

آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى                 آمده مجموع، در ظلال محمّد (ص)

عرصه گیتى مجال همت او نیست                     وز قیامت نگر، مجال محمّد (ص)

آن همه پیرایه بسته جنت فردوس                     تا که قبولش کند، بلال محمّد (ص)

همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد                 تا بدهد بوسه بر نعال محمّد (ص)

شمس و قمر در زمین حشر نتابد                  پیش دو ابروى چون هلال محمّد (ص)

چشم مرا، تا به خواب دید جمالش                   خواب نمى ‏گیرد از خیال محمّد (ص)

«سعدى‏» اگر عاشقى کنى و جوانى        عشق محمّدبس است و آل محمّد (ص)


نوشته شده در جمعه 86/5/19ساعت 12:12 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

                           نور على و بکر زائى

 «در ص 538 آثار الحق  ج 1 گ 1731»مى‏نویسد:

اولین زنى که بدون پدر فرزند بدنیا آورد حضرت مریم بود که حضرت عیسى را بدنیا آورد به امر خدا خود را بدرخت نخلى آویزان کرد و آنقدر تکان داد تا حضرت عیسى بدنیا آمد شاه خوشین، بابا نا اوس، سلطان صحاک و بابا یادگار هم بدون پدر بدنیا آمدند و داستان بابا یادگار چنین است شخصى بنام پیر اسماعیل آرزوى دیدار حق را داشت باو وعده داده شد که درخت انارى در منزل دارد هر وقت ثمر داد حق ظهور کرده است. وقتى سلطان ظهور مى‏کند بعد از چندى آن درخت انار دو عدد ثمر مى‏دهد پیر اسماعیل آنها را بر مى‏دارد و حضور سلطان مى‏آورد حضرت سلطان هم آن دو انار را تقسیم مى‏کند یکى را سید محمد مى‏خورد و شاه ابراهیم از اوست و دیگرى را ریحانه مى‏خورد و بابا یادگار بدنیا مى‏آید، شیث پیامبر بدون مادر خلق شده است در آن زمانها از این کرامات زیاد بود ولى حالا دیگر مردم لایق نیستند که از این چیزها ببینند هر چه قدر ایمان سست بشود فاصله کرامت خدا هم با آنها زیاد مى‏شود تا آخر خوانده شود.

در« ص 91 آثار الحق جلد 2 گ 275 »مى‏نویسد

غالب بزرگان اهل حق بدون پدر یا بدون پدر و مادر به دنیا آمدند حضرت سلطان مثل پرنده سفیدى بدامن خاتون رمز بار نشست و بعد به شکل بچه‏اى در آمد شاه ویسقلى از ران یک قربانى بوجود آمد و در ظاهر مادرش خاتون زر بانو مى‏شود...

مطلب مربوط به سلطان را هم در«ص 535 آثار ج 1» دو سطر آخر نقل مى‏نماید گفتار 1721 و کسى هم سوال نمى‏کند اگر اینطور بود دیگر چه احتیاجى به شیخ عیسى 130 ساله بود.

 


نوشته شده در دوشنبه 86/5/15ساعت 9:33 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

فتح الله جیحون آبادی علی القاعده از خاطره ای برای تبدیل شدن به«نورعلی الهی» بهره گیری کرده است.

نورعلی شنیده بوده که فتحعلیشاه قاجار به درویشی از مریدان نورعلیشاه نعمت اللهی می گوید نورعلی را لعنت کند،درویش می گوید«اطاعت می شود ولی نورعلی از اسماءالله است ونمی شود لعنت کرد(نور=الله نور السماوات و الارض-علی=وهو العلی العظیم)پس بر شاهش لعنت(آثارالحق ج2ص236)

چگونگی این پسوند را بر«نورعلی»شناختیم مصلحت این نام گذاری معلوم و آشکار است،منظور این است:که به طالبان سلوک معنوی که با اسلام آشنائی کاملی ندارند چنین تفهیم کنند که :نام «نورعلی»از خداست چنان که وجه تسمیه «نورعلی الهی»را چنین تفسیر کرده اند. نور«الله نورالسماوات»علی یعنی«وان الله هو العلی الکبیر»الهی یعنی«الله لا اله الاهوالحی القیوم»وخلاصه نورعلی الهی جلوه ای از همان علی مرتضی سلام الله علیه است که از گفته خود او نیز چنین بر می آید که می گوید:«تمام مظهرها الله ها از لحاظ کیفیت با هم فرقی ندارند زندگی خود من تطبیق می کند با زندگی علی و هیچ فرقی با او ندارد»(آثارالحق ج1 ص674 گفتار2010).

یا جای دیگری می گوید«زندگی من وعلی طابق النعل باالنعل یکی است»(آثارالحق ج1ص597گفتار1863).


نوشته شده در جمعه 86/5/12ساعت 11:19 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

حرم حضرت زینب(ع)

سر نى در نینوا مى‏ماند اگر زینب نبود            

                                      کربلا در کربلا مى‏ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت‏بعد از آن طوفان رنگ        

                                                پشت ابرى از ریا مى‏ماند اگر زینب نبود

در عبور از بستر تاریخ سیل انقلاب                

                                                پشت کوه فتنه‏ها مى‏ماند اگر زینب نبود


نوشته شده در دوشنبه 86/5/8ساعت 3:38 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

نورعلی برای این که ادعای مظهریتش رابه لحاظی هم که شده به ثبوت برساند واعایش بدون دلیل نباشد می نویسد:

«حضرت علی 13رجب ودرخانه خدا به دنیا آمدند وتمام صدماتی که دیدند برای همین بود که در 13رجب به دنیا آمده بودند ،من هم در خانه خدا(مرقدحضرت سلطان اسحاق)به دنیا آمده ام ،تمام صدماتی که می بینم از این نظر است که در سال 1313بدنیا آمده ام»وخلاصه این حرف آخر را زده و می گوید«من تمام رویه مولا را دارم»(آثارالحق ج1ص255گفتار866)

یا جای دیگر نورعلی می گوید ذات علی وسلطان یکی است وشیدای هر دو هستم اما سلطان را از علی بیشتر دوست دارم(آثارالحق ج1ص536گفتار1725)

وخلاصه این که نور علی در پی القای این مطلب است که خود جلوه ای ازهمان علی مرتضی سلام الله علیه است که از گفته خود او نیز چنین بر می آید که می گوید:

«تمام مظهر الله ها ازلحاظ کیفیت با هم فرقی ندارند زندگی خود من تطبیق می کند بازندگی علی و هیچ فرقی با او ندارد»(آثارالحق ج1ص674گفتار2010)

جای دیگر نیز می گوید«زندگی من وعلی طابق النعل بالنعل یکی است»(آثارالحق ج1ص597گفتار1863).


نوشته شده در یکشنبه 86/5/7ساعت 10:41 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

Design By : Pichak