اهل حق
اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان ویژه تمام ادیان است، آنچه در قرآن به آن اشاره شده در سایر کتب آسمانی نیز آمده، در واقع قرآن کریم تأیید کننده تورات و انجیلی است که تحریف نشده و صحت دارد . کسانی که ولی عصر را به درستی نمی شناسند و خود آداب یک منتظر واقعی را ندانسته و عامل به گفته های خود نیستند و یا آنان که از درون صاف و آراسته ای برخوردار نبوده و گرفتار روزمرگی ها و دنیا طلبی ها شده اند، نمی توانند به معرفی حضرت مهدی (عج) و فراهم آوردن زمینه های ظهور او بپردازند. غیبت طولانی حضرت یکی از دلایل دوری مردم با فرهنگ مهدویت می باشد از امام صادق (ع) نقل شده که ظهور قائم ما به قدری طولانی می شود که حتی بسیاری از مؤمنان و مسلمانان از آمدن ایشان مأیوس می شوند و آن زمانی است که حضرت ظهور کرده و جهان را حتی اگر یک روز به پایان آن مانده باشد پر از عدل و داد می کنند. طولانی شدن غیبت ایشان یکی از دلایلی است که موجب می شود کسانی که ایمان محکمی ندارند ظهور ایشان را باور نکنند در حالی که دانشمندان با دلایل علمی ثابت کرده اند می توان عمری طولانی داشت . شما برادران و خواهران اهل حق روایات مربوط به عالم برزخ را که امامَیْن بزرگوار، امام صادقعلیه السلام و امام زینالعابدینعلیه السلام راجع به عالم برزخ معاویه نقل کردهاند در بحارالأنوار، ج6، ص248 و 247 را چرا نمىبینید. شما چرا روایت قلیب(چاه بدر) مربوط به مشرکین و روایت مرور أمیرالمؤمنینعلیه السلام در جنگ جمل بر جنازه کعب بن سوره را که کتاب تصحیح الإعتقاد، ص32 تا 42 مشاهده نمىکنید شما چرا مطالب مرحوم شیخ بهائى را در اربعین، صفحه190 و 191 که راجع به تناسخ بحث مىکند که آخرین فرمایش ایشان این است که شماها نفوس را قدیم مىدانید و آنها را از تنى به تن دیگر به قول خودتان از دونى به دون دیگر تردد داده و انکار معاد مىنمائید حتى فخر رازى در کتاب نهایة العقولش مىنویسد: تناسخیّه مىگویند ارواح قدیمند و منکر آخرت و بهشت و جهنم هستند و همانا کفرشان براى خاطر همین منکرشدن است که ضرورى دین را منکر شدهاند اقلاً اربعین شیخ بهائى را پیدا نکردید به تفسیر نمونه، جلد14، صفحه232 رجوع کنید. سؤال دیگر از برادران اهل حق این است که این انسانهائى که حیوان شدهاند و در دونِ حیوان هستند در کجا زندگى مىنمایند براى نمونه، نصفِ موردى را جهت کسانیکه حرفهاى شما را لاطائل قلمداد کرده و شما را شیّاد مىدانند ارائه داده تا از یقین خود به شک تنزّل نمایند. نورعلی در کتاب «آثارالحق، جلد1، صفحه438» مىنویسد: خوارج على را دوست داشتند فقط تعصّب بود و به همین علت آنها را از دم شمشیر گذراند که با همان حسابشان پاک شود و دیگر حسابى در آن دنیا نداشته باشند. در صفحه134، گفتار462، چنین مىنویسد: پدرم فرمود در جلسهاى در عالم معنى گفتند خدا چرا پیامبر را مأمور جهاد کرد و جان و مال کفار را مباح گردانید و چرا مولا جان کفار را با شمشیر گرفت جواب داده شد خدا شمشیر را حواله کرد تا مانند تیغ قربانى هم جزاى این دنیا به آنها داده شده باشد و هم در معنى نجات یابند و در دون (دون یعنى عقیده به تناسخ دون بدون شدن یعنى از این تن که روح بیرون شد به تن دیگر مىرود)، دیگر متدین واقعى شوند. یعنى هیچکس در عالم آخرت (که به نظر آنها آخرتى وجود ندارد) معذب نیست و بهشت و جهنم آخرتى را دروغ دانسته و همان دون بدون بهشت و جهنم آنهاست: و این مطلب انکار تمام آیات مربوط به عالم برزخ و آخرت را مىرساند و اگر مسئله قیامت به این صورت باشد که این آقایان مىگویند تمام جنایتکاران عالم در عالم و دون دیگر زندگى آنها بهتر از زندگى دنیایشان است. ادامه دارد قبل از اینکه بعضى از کلمات پیامبر جدید(نورعلی الهی) را نقل کنم لطفاً پیامبرزاده و مریدان به من جواب دهند که آیا دکتر یا مهندس یا فیلسوف و غیرهاى که از دنیا مىرود و جامه عوض مىکند آیا اطلاعات و معلومات خود را که کسب کرده بود در دون بعدى با خود دارد یا همه را فراموش مىکند. آیا وقتى به شکل انسان دیگر و به دون انسانى دیگر در مىآید یا بدون حیوان در مىآید همه معلومات را همراه دارد یا نه لابد خواهید گفت: طبق مطالب، «آثارالحق، صفحه223، گفتار764» کسى که مىمیرد برحَسَب درجه تکامل روحىاش صفات خود را همراه مىبرد و هرچه روحش پست باشد صفات حیوانیش بیشتر همراهش است و خاطرات زندگىهاى گذشته در روح او ضبط است. حالا وقتى بدون انسان در آمد باید از همان اول بچگى مهندس و دکتر بوده و بر کمالات خود بیفزاید و احتیاجى به درسخواندن ندارد و اگر به دون حیوانى در آید باید بیشتر خرها و سوسکها و موشها مهندس و دکتر باشند. و باید این حیوانها همگى استاد دانشگاه بوده و آن نوزادها اصلاً به مدرسه نروند،میوه رسیدهاى باشند قبل از جوانهزدن. و باید طبق سخنان شما بیشتر زنها مردهاى قبلى و بیشتر مردها زنهاى گذشته تاریخ خودشان باشد زیرا نورعلی در صفحه«321، گفتار1051»، مىنویسد: در گردش (دون بدون) استثناءاً زن مرد و بعکس مىشود ولى در میان اولیاء هیچگاه چنین نیست. حالا سؤال مىشود شما چرا برخلاف تمام ادیان سخن مىگوئید مگر در مردن و زندهبودن بین اولیاء و غیره فرقى است که شما براى شرعى جلوه دادن مطالبتان متمسک به آیات 5 تا 23 سوره حج و 560 سوره نساء مىشوید. و استدلال مىنمائید و حال آنکه نه قرآن را فهمیده و نه اخبار و احادیث را بررسى کرده و نه تخصص در علوم دینى دارید. ادامه دارد با سلام به همه دوستان عزیزم بنده از روزی که شروع به نوشتن این وبلاگ کردم برای نوشتن این موضوع(تناسخ در اهل حق) لحظه شماری می کردم اما هر بار که قلم به دست می گرفتم به دلایلی دستم به نوشتن یاریم نمی کرد، به هر حال وقت آن رسید که بنده به طور مستند و مستدل به این موضوع بپردازم، و در نهایت قضاوت را به شما خواننده عزیز واگذار میکنم. فرقه نو ظهور نورعلى مدعى قائلنشدن به تناسخ است در عین حالیکه اسمش را نیار و خودش را بیار به عنوان دون بدون (جامه به جامه) شدن در کلماتش فراوان یافت مىشود از پسرش دکتر بهرام و از مَرَدَهْ او تقاضا داریم که معنى دونبدون شدن را جهت ارشاد ما روشن نمایند و خواهشمندیم کتاب آثارالحق را در مقابل خود قرار داده و صفحاتى را که ذکر مىگردد مطالعه نمایند: 28 و 61 و 103 و 134 و 220 و 226 و 225 و 227 و 228 و 230 و 224(ج1، گوساله میرزا حبیب درویش عزیزمراد بود). 260 و 265 و 270 و 273 و 281 و 285 و 292 و 293 و 303 و 311 و 319 و 328 و 419 و 501 و 502 و 537 و 670 و 794. ادامه دارد ماه فرو ماند از جمال محمّد (ص) سرو نباشد به اعتدال محمّد (ص) قدر فلک را کمال و منزلتى نیست در نظر قدر با کمال محمّد (ص) وعده دیدار هر کسى به قیامت لیله اسرى، شب وصال محمّد (ص) آدم و نوح و خلیل و موسى و عیسى آمده مجموع، در ظلال محمّد (ص) عرصه گیتى مجال همت او نیست وز قیامت نگر، مجال محمّد (ص) آن همه پیرایه بسته جنت فردوس تا که قبولش کند، بلال محمّد (ص) همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمّد (ص) شمس و قمر در زمین حشر نتابد پیش دو ابروى چون هلال محمّد (ص) چشم مرا، تا به خواب دید جمالش خواب نمى گیرد از خیال محمّد (ص) «سعدى» اگر عاشقى کنى و جوانى عشق محمّدبس است و آل محمّد (ص) نور على و بکر زائى اولین زنى که بدون پدر فرزند بدنیا آورد حضرت مریم بود که حضرت عیسى را بدنیا آورد به امر خدا خود را بدرخت نخلى آویزان کرد و آنقدر تکان داد تا حضرت عیسى بدنیا آمد شاه خوشین، بابا نا اوس، سلطان صحاک و بابا یادگار هم بدون پدر بدنیا آمدند و داستان بابا یادگار چنین است شخصى بنام پیر اسماعیل آرزوى دیدار حق را داشت باو وعده داده شد که درخت انارى در منزل دارد هر وقت ثمر داد حق ظهور کرده است. وقتى سلطان ظهور مىکند بعد از چندى آن درخت انار دو عدد ثمر مىدهد پیر اسماعیل آنها را بر مىدارد و حضور سلطان مىآورد حضرت سلطان هم آن دو انار را تقسیم مىکند یکى را سید محمد مىخورد و شاه ابراهیم از اوست و دیگرى را ریحانه مىخورد و بابا یادگار بدنیا مىآید، شیث پیامبر بدون مادر خلق شده است در آن زمانها از این کرامات زیاد بود ولى حالا دیگر مردم لایق نیستند که از این چیزها ببینند هر چه قدر ایمان سست بشود فاصله کرامت خدا هم با آنها زیاد مىشود تا آخر خوانده شود. در« ص 91 آثار الحق جلد 2 گ 275 »مىنویسد غالب بزرگان اهل حق بدون پدر یا بدون پدر و مادر به دنیا آمدند حضرت سلطان مثل پرنده سفیدى بدامن خاتون رمز بار نشست و بعد به شکل بچهاى در آمد شاه ویسقلى از ران یک قربانى بوجود آمد و در ظاهر مادرش خاتون زر بانو مىشود... مطلب مربوط به سلطان را هم در«ص 535 آثار ج 1» دو سطر آخر نقل مىنماید گفتار 1721 و کسى هم سوال نمىکند اگر اینطور بود دیگر چه احتیاجى به شیخ عیسى 130 ساله بود. فتح الله جیحون آبادی علی القاعده از خاطره ای برای تبدیل شدن به«نورعلی الهی» بهره گیری کرده است. نورعلی شنیده بوده که فتحعلیشاه قاجار به درویشی از مریدان نورعلیشاه نعمت اللهی می گوید نورعلی را لعنت کند،درویش می گوید«اطاعت می شود ولی نورعلی از اسماءالله است ونمی شود لعنت کرد(نور=الله نور السماوات و الارض-علی=وهو العلی العظیم)پس بر شاهش لعنت(آثارالحق ج2ص236) چگونگی این پسوند را بر«نورعلی»شناختیم مصلحت این نام گذاری معلوم و آشکار است،منظور این است:که به طالبان سلوک معنوی که با اسلام آشنائی کاملی ندارند چنین تفهیم کنند که :نام «نورعلی»از خداست چنان که وجه تسمیه «نورعلی الهی»را چنین تفسیر کرده اند. نور«الله نورالسماوات»علی یعنی«وان الله هو العلی الکبیر»الهی یعنی«الله لا اله الاهوالحی القیوم»وخلاصه نورعلی الهی جلوه ای از همان علی مرتضی سلام الله علیه است که از گفته خود او نیز چنین بر می آید که می گوید:«تمام مظهرها الله ها از لحاظ کیفیت با هم فرقی ندارند زندگی خود من تطبیق می کند با زندگی علی و هیچ فرقی با او ندارد»(آثارالحق ج1 ص674 گفتار2010). یا جای دیگری می گوید«زندگی من وعلی طابق النعل باالنعل یکی است»(آثارالحق ج1ص597گفتار1863). سر نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود کربلا در کربلا مىماند اگر زینب نبود پشت ابرى از ریا مىماند اگر زینب نبود در عبور از بستر تاریخ سیل انقلاب پشت کوه فتنهها مىماند اگر زینب نبود نورعلی برای این که ادعای مظهریتش رابه لحاظی هم که شده به ثبوت برساند واعایش بدون دلیل نباشد می نویسد: «حضرت علی 13رجب ودرخانه خدا به دنیا آمدند وتمام صدماتی که دیدند برای همین بود که در 13رجب به دنیا آمده بودند ،من هم در خانه خدا(مرقدحضرت سلطان اسحاق)به دنیا آمده ام ،تمام صدماتی که می بینم از این نظر است که در سال 1313بدنیا آمده ام»وخلاصه این حرف آخر را زده و می گوید«من تمام رویه مولا را دارم»(آثارالحق ج1ص255گفتار866) یا جای دیگر نورعلی می گوید ذات علی وسلطان یکی است وشیدای هر دو هستم اما سلطان را از علی بیشتر دوست دارم(آثارالحق ج1ص536گفتار1725) وخلاصه این که نور علی در پی القای این مطلب است که خود جلوه ای ازهمان علی مرتضی سلام الله علیه است که از گفته خود او نیز چنین بر می آید که می گوید: «تمام مظهر الله ها ازلحاظ کیفیت با هم فرقی ندارند زندگی خود من تطبیق می کند بازندگی علی و هیچ فرقی با او ندارد»(آثارالحق ج1ص674گفتار2010) جای دیگر نیز می گوید«زندگی من وعلی طابق النعل بالنعل یکی است»(آثارالحق ج1ص597گفتار1863).
با توجه به آیات متعددی که در قرآن در مورد مهدویت آمده، اگر چه در قرآن مجید به نام حضرت مهدی (عج) اشاره نشده اما در سوره هایی چون قسم ، نور و انبیا به ظهور ایشان توجه و اعلام شده که در نهایت زمین متعلق به افراد صالح و شایسته است . برای نمونه در آیه 55 سوره نور خداوند وعده کرده که مؤمنان جانشینان او بر زمین هستند و اوست که ترسشان را به امنیت بدل می کند، به گونه ای که یک زن تنها می تواند در شب تاریک ، بدون آنکه کسی معترض او شود از یک سوی عالم به سمت دیگر جهان رود.
البته باید متذکر شویم که قرآن در بسیاری موارد تنها به بیان کلیات می پردازد و جزئیات را باید با توجه به روایات اهل بیت(ع) دریافت چرا که خود پیامبر (ص) نیز قرآن و عترت را همیشه در کنار یکدیگر دانسته است.
بعضی از نشانه های ظهور حضرت مهدی (عج) و قیامت مشترک می باشد آیات متعددی که به ویژه در جز 30 قرآن وجود دارد. چون آن زمان که خورشید گرفته شود و زمین در هم پیچید، نشانه های قیامت هستند اما با مراجعه به تفاسیر ماثور روشن می شود که برخی از این آیات به پس از ظهور حضرت تعلق دارند به عنوان مثال آنجا که خداوند می فرماید" اگر حجت خدا نباشد، زمین موجودات خود را می بلعد و فرو می برد"، پس آیات این چنینی نشان می دهد که هنوز زلزله اصلی به عنوان مقدمه ای بر قیامت، رخ نداده است.
ظهور منجی در ادیان دیگر و در کتب آسمانی آنها
1) قرآن کریم :
« و ما اراده کرده ایم بر انانکه در روی زمین به ضعف و زبونی کشیده شده اند ، منت نهاده ، آنها را پیشوایان و وارثان زمین قرار دادیم » ( قصص – 5 )
2) انجیل :
« کمرهای خود را بسته ، چراغهای خود را افروخته بدارید . و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند . تا هر وقت آید و در را بکوبد ، بی درنگ برای او باز کنند . خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ، ایشان را بیدار یابد ... پس شما نیز مستعّد باشید ، زیرا که در ساعتی که گمان نمی برید پسر انسان می آید . » ( انجیل لوقا ، فصل 12 ، بندهای 35 و 36 . )
3) تورات :
« ونهالی از تنه یسّی بیرون آمده ، شاخه ای از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خدا بر او قرار خواهد گرفت ... مسکینان را به عدالت داوری خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستی حکم خواهد کرد ... گرگ با بره سکونت خواهد کرد و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پرواری با هم . و طفل کوچک آنها را خواهد راند ... در تمامی کوه مقدس من ، ضرر و فسادی نخواهد کرد . زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد شد . »
( بنا به نوشته قاموس مقدّس صفح? 951 ، « یسّی » به معنی قوی ، نام پدر داوود است . ) و ( تورات ، اشیا نبّی ، فصل 11 بند های 1_10 )
4) زبور :
« زیرا که شریران منقطع خواهند شد و اما منتظران خداوند ، وارث زمین خواهند شد ، هان بعد از اندک زمانی شریر نخواهد بود . در مکانش تأمل خواهی کرد و نخواهد بود . و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد ... و میراث آنها خواهد بود تا ابدالآباد » ( عهد عتیق ، کتاب مزامیر ، مزمور 37 بند های 9 _ 12 و 17 _ 18 )
5) در منابع زرتشتیان :
سوشیانس « نجات دهند? بزرگ » دین را به جهان رواج دهد ، فقر و تنگدستی را ریشه کن سازد . ایزدان را از دست اهریمن نجات داده ، مردم جهان را همفکر و همگفتار و هم کردار گرداند . » ( جاماسب نامه ، صفح? 121 )
6) در منابع هندوها :
« این مظهر و یشنو « مظهر دهم » در انقضای کلی یا عصر آهن سوار بر اسب سفیدی در حالی که شمشیر برهن? درخشانی به صورت ستار? دنباله داردر دست دارد ظاهر میشود و شریران را تماما هلاک میسازد و خلقت را از نو تجدید ، و پاکی را رجعت خواهد داد ... این مظهر دهم در انقضای عالم ظهور خواهد کرد » ( اوپانیشاد ، صفح? 737 )
و این انتظار در همه ادیان به نحوی بیان شده که وجود منجی آخرالزّمان را اثبات میکند !!!
چهره سرخ حقیقتبعد از آن طوفان رنگ
Design By : Pichak |