سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

 آنچه بعد از مرگ استاد ادامه یافت

گفته های بهرام با آنچه در مکتب استاد اصل است تفاوت دارد، زیرا استاد معتقد است «اشخاص هر کدام لیاقتی دارند و هر کدام به مقامی از این مقامات می رسند، پس نمی‌توانیم بگوئیم فلان آقا که به کمال رسید می‌شود حضرت پیغمبر یا حضرت علی» و همین تفهیم کننده این است که گفتار«درکره زمین و در میان بشر، وجودی کاملتر از وجود حضرت علی و وجود حضرت سلطان نمی‌بینیم، خالص و ناخالص مخلوط است تا با اضافه کردن نام «سلطان» راه را بر مظهرسازی و ناجی بدلی که در مکتب کنونی مخصوص بهرام الهی می‌باشد باز سازد.

موضوع دیگری که باید در مکتب عصر استاد و بعد از مرگ او مورد توجه قرار گیرد تا فهم شود که آنچه را بهرام الهی فراهم آورده با افکار و عقائد استاد مغایر است، مسأله مظهرسازی معصوم برای غیرمعصوم است؛ که بهرام الهی متولی مکتب بعد از مرگ استاد با طرح «خدای زمان»(مبانی معنویت فطری ص45) آن را مخصوص ولی مطلق که امام هر عصر و زمان است دانسته، می‌نویسد: «خدای  زمان وجه‌الله در هر زمان آینه مظهریت مطلق، ولی مطلق»(مبانی معنویت فطری ص177) است؛ سپس برای «خدای زمان»که ولی مطلق می‌داند مظهر قائل شده، می‌نویسد: «منظور از خدای زمان جلوه هدایت او برای تعلیم و تربیت است که در بعضی زمان‌ها طبق فهم و ادراک مردمان آن زمان جلوه‌گر می‌شود»(مبانی معنویت فطری پاورقی ص80)، این جلوه‌گر را «اولیاءالله حقیقی»( مبانی معنویت فطری ص111) و «مردان خدا»( مبانی معنویت فطری ص98) دانسته، می‌گوید: «یاران ماهیت»( مبانی معنویت فطری ص193) و ماهیت را روح کل اولین مخلوق و مظهر کامل می‌داند و معتقد است در کنار پیامبران مطرح شده‌اند. و این به دو لحاظ با آنچه در مکتب استاد اصل می‌باشد منافات دارد:

الف: استاد بعد از اینکه علی امیرالمؤمنین (ع) را «مظهر خدا» یعنی «محل ظهور ذات خدا» می‌داند با این اشاره که «وقتی توجه به خدا کردید و حضور قلب پیدا کردید» به آنجائی رسیده‌اید «که در آینه مظهر علی جلوه ذات خدا را» می‌بیند، «وجه‌الله برای شما ثابت شده است» نمی‌گوید: مظهر خدا، مهمان ذات تو می‌شود و تو نیز به مقام مظهریت می‌رسی.

ب: استاد دستور داده است آنچه را به تأئید ادله اربعه نرسید قبول نداریم، مظهریت خدا برای غیرمعصوم، و مظهریت معصوم جهت دوم مقام عصمت به تأئید عصمت نمی‌رسد، در این صورت آنچه به عنوان مظهریت در مکتب بعد از استاد رائج است مردود می‌باشد. به همین اعتبار باید بپذیریم گفته «علی رفت شاه خوشین آمد» یا «امام صادق (ع) مظهر بنیامین بوده» نمی‌تواند عقیده استاد باشد؛ خصوصاً با این اشتباه که می‌گوید: «و بنیامین مظهر حضرت صادق است»(آثارالحق ج2ص50گفتار152)


نوشته شده در یکشنبه 87/8/26ساعت 2:48 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak