اهل حق
اگر شاگردان به لحاظ ارادت و اخلاص به استاد و مهتر در سر نداشتن هوای مکتب داری تا آنجا که «حافظه ایشان یاری کرده حفظ امانت و جملات استاد را نمودهاند» بهرام اللهی به عمد، نه به سهو، جهت «مکتب» سازی در «گفتارها» دخل و تصرف نموده است. برای نمونه استاد، شریعت محمدی را آخرین دین میداند دست دیگری هر کس باشد ما را به شخص حساسیتی نیست در کنار چنین عقیدهای اضافه میکند: «مرام ما آخرین مرام است و تا قیامت هر وقت اسمی از دین بیاید همین است» اگر بهرام الهی یا هر شخص دیگر نخواهد بین این دو عقیده یکی را انتخاب کند و بگوید هر دو تفکر از استاد میباشد، تردیدی نیست که گوینده ولو اگر استاد الهی است، فردی شیاد و متزلزل در عقیده شناخته میشود که برای تأمین مقصود هر کجا به مصلحت اظهار عقیده نموده است. مگر اینکه چنین موضوع مهمی را با توضیح و تعریفی از ابهام درآورده قابل فهم نموده و گفت: منظور استاد از آخرین مرام این مهم است که با نوشتن «برهان الحق» وارد مرحله دیگری از دینداری شده به همین اعتبار بیان «گفتارها» بعد از «برهان الحق» باطلهای مسلک «اهل حق» را جداسازی نموده تفهیم میکند، اعلام مسلمانی و شیعه مذهب صاحبالزمانی بودن آخرین مرحله بود که تحقق یافت. و به همین جهت استاد فرموده در مسلک «اهل حق» مرام ما آخرین مرام است و همانطور که دین اسلام تا قیامت کفایت کننده است ما را کفایت میکند. اعترافات بهرام الهی از روش یادداشت برداری «گفتارها» بسیار حایز اهمیت بوده و بدون توجه به آنچه شخص او در این زمینه نوشته است نمیتوان درباره استاد الهی قضاوت کرد.زیرا دکتر بهرام چهارده سال از شنیدن نظریات استاد محروم بوده و چه بسا مطالبی را که می توانسته در ساختار آثارالحق نقش مهمی داشته باشد را نشنیده. هر کجا که می روم ز غمت دیده پر نم است هر سال و ماه و هفته و روزم محرم است یک لحظه بی محبت تو کی کشم نفس دنیای بی حسین برایم جهنم است به نام خدایی که دوباره کوچه های زندگیم را رختی از عذای دلتنگی زینب (س) پوشاند و دلم را سخت در التهاب عزیز زهرا اسیر کرد و نگران مادری که فقط این شب ها لالایی می خواند. اینجا میان مردم صحبت ز منع آب است دلشوره ام برای شش ماهه رباب است دوباره کوچه های عرش رنگی مشکی به خود دید و نذر اسپند های محرم و از همه والا تر فریاد های حسین با نم نمی از اشک. شکر خدایا که امسال هم میهمان عرشیان توام و نفسی با نام حسین می کشم آری با خون تو. می خواهم قدری با مولایم اباعبدالله درد و دل کنم.آری آقا جان . . . امسال هم سخت نگران سه ساله ات هستم و . . . سخت دل تنگ شش ماهه ات که . . . بی تاب مادرش رباب که . . . بی قرار زینب تو که . . . وای علی اکبرت که . . . لحظه ای دوری عباس از خیام حرم وای یعنی . . . بی شک در آرزوی بوسه گاه مادرت چشم تر دارم حسین آخر شما . . . نگران چشمان بارانی صاحب الزمان (عج) که . . . آقای من فصل نوکری ات آغاز شده و بهار مداحی است و مدد نوکرانت سخت خدا را صدا می زند و چشم امیدشان به مادرت زهرا(س) است تا کمکشان کند و تو خود چه خوب می دانی که . . . ممنونم که امسال هم اسم مرا در لیست نوکرانت نوشتی و به خانه ی عاشقانت راهم دادی ولی خود دستی بر پیکر خسته ام بکش که ده شب نوکری کوی تو را تاب بیارد آخر گلویم درد می کند ارباب . . . و از طرفی فریاد های عاشورایی ات صدایم می زند . . . پس مدد یا حسین زهرا(ع)
نوار کامل اعترافات سیاوش نخبه زعیم یکی از سران توبه کرده مکتب نورعلی در رسوایی ماهیت جریان سیاسی تشکیلات مکتب شجره نامه نور علی الهی حسین بیگ جلد (سنی مذهب) اسماعیل بگ (سنی مذهب) اسماعیل بگ ثانی (سنی مذهب) ثالثاً جای دیگر می گوید: (فقط سلطان پیروی از علی کرده است) این نمونه ها طرح هم شأن سازی (سلطان اسحاق) با علی امیرالمومنین را اضافه ای بر (گفتارها) باید دانست. و خط بطلانی بر (مخلوقی بالاتر از علی و سلطان) نبود می کشد. خصوصاً اینکه استاد معتقد است (علی والله عموم و خصوص مطلقند) و می دانیم این مرتبت خاص, هر غیر معصوم را از حریم آن حضرت دور می سازد و تایید می کند عقیده (من دو شخص را بدون نقطه ضعف قبول دارم, حضرت علی و حضرت سلطان) نسبت ناروائی است که به استاد داده اند. زیرا کسی که می گوید: (اسم علی را که گفتنی مثل این است که هزار اسم خدا را گفته باشی, علی یکی از ترکیبات اسم اعظم است) حضرتش را فوق غیر معصوم دانسته, امثال (سلطان اسحاق) را با او هم شأن و هم مرتبت قرار نمی دهد. خصوصاً اینکه با عرض عقیده (ما آن علی را می خواهیم که زنده بودن و مردن برایش شرط نیست) آن بزرگوار را از قاطبه مخلوقات که سلطان اسحاق را نیز شامل می باشد جدا می سازد زیرا آنان که مردند, مرده اند. رابعاً: گویا بهرام الهی این (گفتار) استاد را از یاد برده است که گفته اند: (از زمان آدم تا ظهور علی, مظهرالله خیلی آمده است, اما هیچ کدام مثل علی نبودند) و این مانع هم شأن ساختن هر غیر معصومی با آن وجود نازنین است. و ثابت می کند (مظهریت حق زیاد آمده اند, اما علی یا سلطان نمی شوند) این ناروائی است که نسبتش را به استاد داده اند, زیرا کسی که با (من غیر از مرتضی علی کسی را قطب نمی بینیم) هیچ کس را با آن حضرت هم شأن قرار نداده, و با (حتی من نمی توانم بگویم که شاه خوشین و بابا نااوس هم قطب اند) بر این نوع اعتقادات مسلکی هم خط بطلان کشیده است. پس یکسان سازی با حضرتش شیطنت آن عده ای می باشد که خواسته اند چنین دعاوی را دستمایه کار خویش سازند و به نام استاد خویش را تامین کنند و الا سلطان اسحاق کجا و علی بن ابیطالب مظهرالعجائب کجا! چنانکه استاد می نویسد:«مثلا حسین کاشی اسمش حسین بوده، حضرت امام حسین(ع) هم اسمش حسین بوده، ولی آن کجا و این کجا»(آثارالحق ج2ص301) به همین لحاظ که هیچ گاه «سلطان اسحاق» نمی تواند در مرتبه ولی مطلق بودن قرار بگیرد. نتیجه می گیریم گفته «ذات سلطان چون بعد از علی است،تکمیل تر از جامه علی است»(آثارالحق ج1ص537گفتار1726)ساخته ای بی معنا می باشد که به استاد نسبت داده اند تا مقدمه ای باشد برای اینگونه دعاوی و ریاست چند روزه فرزندی که هیچ صفتی را از پدر در صداقت به ارث نبرده و و تمامی افکار و آراء حضرتش را به نفع خود و ریاستش دست کاری کرده، اما ای کاش جناب دکتر بهرام به این مهم ایمان واقعی داشت که ریاست و رهبری تکیه بر صندلی و دست بوسی یک گروه خاص نیست بلکه ریاست و رهبری همچون حضرت استاد میبایدش که رهبری بر قلوب چه در عالم ظاهر و چه در معنی از شاخصه های آن دوست عزیز می بود. بسم الله پنجمین ولی کبریا شد شهید
در چنین روزی به بهرام الهی با طرح چنین باطلی، نهایتا خویش را همانند حسینعلی بهاءالله موسس فرقه ضاله بهائیت از جمله ی (مظهرالله) ها قلمداد می کند. چون مشروعیت دادن به چنین ادعائی باید مستند به (گفتارها) باشد در کنار عقیده (علی مظهرالله بود) و اینکه چنین مقامی مخصوص (مانند علی و امامان و ...) دیگران را با (و ...) در کنار معصومین قرار داده, تامین مقصود می کند. سلطان را با علی (ع) یک جا نام می برد تا مدعی شود (آنها را مظهرالله می دانیم و به اعتبار مظهرالله, ذات حق می شناسیم. خداوند در صندوق علی چیزهایی گذاشت و در صندوق سلطان چیزهایی دیگر گذاشت) در صورتی که ما از ناحیه استاد الهی دستور داریم آنچه از ایشان به ما می رسد اگر به تائید ادله اربعه نرسد از او نیست. و این از جمله مواردی است که به استاد نسبت داده شده, زیرا به تائید ادله اربعه نمی رسد. ثانیاً استاد با «حاجی بکتاش همان حضرت سلطان است»(آثارالحق ج1ص511گفتار1652) روح سلطان اسحاق را تا حد حاجی بکتاش تنزل می دهد و این برخلاف ادعای (ذات علی و سلطان یکی است) می باشد. ادامه دارد....
حسن بگ (سنی مذهب)
بیان بگ (سنی مذهب)
غلامعلی (سنی مذهب)
بیان بگ ثانی (سنی مذهب)
میرزا بیان یا همان میرزا بهرام(سنی مذهب)
نعمت الله جیحون آبادی-1250شمسی تا 1298-(تا مدتی سنی مذهب بعدا علی اللهی یا همان اهل حق)
نور علی الهی1353-1274(علی اللهی یا همان اهل حق)
و اما چطور می شود که شخصی که علی علیه السلام را هم به امامت قبول ندارد به یک باره علی را خدا می پندارد این خود جای بحث و بررسی دارد؟ فکر می کنم یکی از دلایل من و حداقل یکی از مویدهای من برای نامگذاری این فرقه به جریان سیاسی همین مساله باشد.
برخی افراد فکر می کنند که روند جریان سازی در فرقه مکتب از زمان نور علی آغاز شده است اما واقعیت این است که این روند از زمان خود نعمت الله جیحون آبادی متخلص به مجرم شروع گردید. ولی در زمان نور علی الهی اوج و شدت بیشتری یافت.و بعد از مرگ نور علی الهی این روند به شدت توسط سرویسهای جاسوسی دنیا از قبیل فرانسه حمایت شد.
پس اینطور نیست که برخی فکر کنند نعمت الله جیحون آبادی تافته جدابافته ای بوده است نه خیر! او این روند را شروع و بقیه این روند را تکمیل و تکمیل تر کردند تا حالا شاهد ترورها و ...... در این جریان باشیم.
سلام برمهدی فاطمه عج
فرارسیدن عید سعیدقربان مبارک باد
عیدقربان:روزعیدبزرگ مسلمین جهان
روزبزرگ آزمون بندگی ویکتاپرستی
روز شکست بزرگ شیطان
روزایثاروازخودگذشتگی بعدازوقوف درمشعرو اعتراف درعرفات
روزنجابت ووقار وایثاراسماعیل وپیروزی ابراهیم واسماعیل درامتحان بزرگ الهی.
روزرمی درجمرات و غلبه برشیطان بزرگ وهمه شیاطین درون
روز صلابت و مقاومت وصبر هاجردرسرزمین وحرم امن الهی
وبه بارنشستن ثمره بزرگ وجودش دربرابر امتحان وآزمایش خداوند
با تصمیم قاطع ابراهیم برای قربانی کردن فرزند، اسماعیل درقربانگاه عشق باعشق به پیشوازمعبودمی شتابد و
چه زیبا معبودبزرگ پاسخگوی این عشق می شود.
عشق دربرابر عشق:عشق پدربه فرزند وفرزندبه پدر،عشق بنده به پروردگارودرنهایت حدیث شیفتگی و
ایثاردرمسلخ عشق و قربانگاه عاشقی ...
وتنهارازاین عشق را رب الکریم و ذبیح الله می داند و خلیل الله...
وتنها یک صدای آسمانی است که درآن مکان طنین افکن می شود درپاسخ هدیه بزرگ الهی برای همیشه...
لبیک ..اللهم لک لبیک...لبیک لاشریک لک لبیک..ان الحمده والنعمة لک والملک لاشریک لک لبیک...
الله اکبر برعظمت وجلال و جبروت وقدرت خداوند
وسلام بر ابراهیم نبی وخلیل الله ...وسلام بر اسماعیل ذبیح الله ..
سلام بر همه عاشقان یاردرروزعیدقربان
سلام بر محمد رسول الله وخاندان مطهرش وهمه رهروان راه رسول الله
سلام بر حجت خدابرزمین قائم آل محمد عج
اللهم عجل لولیک الفرج
سال 114 ه ق امام باقر (ع) بدست هشام بن عبدالملک مسموم و شهید شدند. در
شب شهادت به امام صادق (ع) فرزند بزرگوارشان فرمودند: « من امشب
جهان را بدرود خواهم گفت . هم اکنون پدرم علی بن الحسین را دیدم که شربتی
گوارا نزد من آورد و نوشیدم ومرا به سرای جاوید و دیدار حق بشارت داد».
Design By : Pichak |