اهل حق
فرقه نورعلی الهی نور علی جیحون آبادی معروف شده به «الهی» برای اینکه امکانات اجتماعی بیشتری در اختیار داشته باشد و قدرت و اتباعش به همان طبقه خاندان شاه حیاس «هیاس» خلاصه نگردد پس از اینکه مسلک اهل حق را تصفیه و پاکسازی نمود و جعلیات و اختراعاتی را به «اهل حق» نسبت داد، آنها را با عقاید شیعه امامیه آرایش نموده و قابل هضم نمود و خود را اهل حق شیعه معرفی کرد و بعدها دکتر محمد مکری که از هواداران و آشنایان به این مسلک میباشد در مقدمهای که بر کتاب حق الحقایق یا شاهنامه حقیقت نوشت به این موضوع اشاره کرد که «مذهب یا مسلک اهل حق «جیحون آبادی» یکی از دستههای وابسته به مذهب تشیع است»(شاهنامه حقیقت ص552) تا بتوانند بگویند: خشم خاندان است بهین لحاظ از جانب حق صاحب زمان است چو شد شاه حیاس ختم بر خاندان ملقب شد از حق به صاحب زمان حاجی نعمت الله از قانون و قاعده غیبت حضرت حجت بن الحسن صلوات الله علیه که در تشیع رکن ایمان است، استفاده کرده و میگوید: «شاه حیاس» مانند حضرت بقیتالله الاعظم که در پی یازده تن امام معصوم صاحب العصر و الزمان است، شاه حیاس هم در پی ده خاندان «صاحب زمان» به این معنا همانطور که دوران امامت یازده امام معصوم با وجود حجت ابن الحسن ارواحنا فداه به سر میآید. دوران ریاست مداری یازده خاندان اهل حق هم با آمدن «شاه حیاس» تمام میشود زمان فرقهبرداری طایفه نورعلی الهی فرا میرسد. البته باید توجه داشت، دین آوران «ابداعی» با این که ناگزیر هستند آنچه به عنوان «دین ابداعی» میآورند همانطور که نورعلی هم گفته است «جوهره ادیان» باشد و مانند او باید برای اینکه هم بنابروظیفه اصالت اسلام را خدشهدار کنند و هم جایی برای رشد و پیشرفت داشته باشد گفتهاند که ما مسلمان هستیم و بعضاً مانند نورعلی الهی ادعای تشیع نیز کردهاند برای نمونه کسانی که باب و بهاء را به محاکمه علنی کشیدهاند.و عقائد آنها را شناسائی کرده اند نوشته اند میرزا حسینعلی بهاء «بظاهر به اسلام و طرفداری از اسلام کرده و برای اسلام دلسوزی می کرد»(محاکمه و بررسی باب و بهاء ج1ص184) لکن دیدیم که در حقیقت برای هدم اسلام مأمور بود. و بنده در انجام وظیفه خطیر و حساس فقط کوشیده ام به آنان که نوشته های طایفه جیحون آبادی را خوانده و شنیده اند به استناد آنچه در آثارالحق و برهان الحق موجود می باشد بگویم آنچه که به ادعا طراحی کرده اند همان «دین ابداعی» است که نه بویی از تشیع برده نه از اهل حق. دردِ دین بدعت گزار؟ باید به این نکنته اشاره نمود که نورعلی حساسیتِ به بدعت های خود را که حتی اهل حق حقیقی را رنجیده خاطر نموده است دردِ دین خوانده و می گوید: « سالک راه حق باید دردِ دین داشته باشد»(آثارالحق ج1ص4گفتار3) و تفهیم کرده است که « هر چه بیشتر تکرار کند بیشتر پایدار می شود و سرانجام اُنس می گیرد» آن عده از خوانندگان آثار طایفه جیحون آبادی که مدعی تشیع می باشند وقتی با چنین ادعای « دردِ دین » نورعلی الهی مواجه می شوند، همان در نظرشان مجسم می شود که اهل دیانت از« دردِ دین» برداشت نموده اند، اما درست بر خلاف اینست، منظور رؤساء مسلک جیحون آبادی از« دردِ دین» تعصب داشتن به « دین ابداعی» می باشد که نورعلی الهی فراهم آورده است. و در حقیقت مسلک اهل حق را تصفیه و پاکسازی کردند و به نام اهل حق گفتاری تازه بر زبان راندند که نزد اهل حق کوچکترین اعتباری ندارد و تمامی آن ابداعات و تصرفات نورعلی الهی را بدعت در اهل حق می دانند. چنان که آقای معبودی از مشاهیر و بزرگان اهل حق رساله ای بر نادرستی سخنان نورعلی الهی منتشر ساخت. هر کس اسمش بهرام است بهشتی است(نورعلی الهی) نور علی الهی بهرام الهی را اینگونه معرفی کرده است در گفتار 485 برای اینکه چهره زشت بهرام الهی غربزده را درست کند می گوید: اسامی بهرام و........ مال اشخاص نیک سرشت است(گفتار485 جلد دوم آثارالحق) و ادامه می دهد که: تا حالا ندیده ام شخصی دارای این اسمها باشد و باطنا نیک سرشت نباشد. بعد پا را فراتر گذاشته و شجاعت را برای کسانی که اسمشان بهرام است ضروری می داند. سعی کنیم واقع بین باشیم!واقعا چه توجیهی وجود دارد که هر کسی اسمش بهرام بود شجاع و جوانمرد است و نیک سرشت است و... شایدم این گفتار رو خود بهرام به گفتارهای نورعلی اضافه کرده برای تو گریه میکنم و برای تو تا آخر عمر اشک میریزم با تو عهد و پیمانی بستیم و تا آخر ایستاده ایم التماس دعا نورعلی و دیدن پدر بعد از مرگ نورعلی در کتاب آثارالحق ج1گفتار1841 افاضه فرموده اند : دو سالی بود که از مرگ پدرم می گذشت خیلی دلم می خواست کسی را به هیکل ایشان ببینم. در تهران بودم روزی کسی را در خیابان به هیکل ایشان دیدم تند کردم تا به او رسیدم خودشان بودند برگشتند و تبسمی کردند فرمودند: (چون دلت می خواست مرا ببینی هر وقت بخواهی مرا همیشه به همین هیکل خواهی دید). این یک قرارداد خصوصی بود که فقط با شخص من گذاشتند. یک قرارداد عمومی هم دارند که هر کسی عصایشان را بگیرند و ذکر مخصوصی بخواند ایشان را خواهد دید. عبای نائینی را برای این دوست دارم که پدرم غالباً عبای نائینی می پوشیدند. قبایشان را به هر کسی می بخشیدند درست به اندازه همان شخص می شد. ایشان متوسط القامه بودند وقتی قبایشان را به درویش ا...مراد که تقریباً دو متر قد داشت بخشیدند هم آستینش اندازه اش بود و هم همانطور که تا روی پای حاجی می رسید تا روی پای او هم می رسید. راستی اگه کسی بخواد نورعلی رو ببینه باید چه کارهایی انجام بده و به چه چیزایی دست بزنه
ولادت حضرت امام حسن مجتبی (ع) بر همه شیعیان مبارک باد.
ماه رمضان که جان فزا می باشد مقرون به اجابت دعا می باشد خوانند مبارکش که در نیمه آن میلاد امام مجتبی می باشد عطار روزه را حفظ دل از خطرات و طریق رسیدن به مشاهده میداند و روزة تمام اعضا را همراه با روزه دهان ضروری می شمارد. روزه حفظ دل است از خطرات پس بود با مشاهده اخطار * دیگر به وقت روزه گشادن مخور حرام زیرا که خونخوری تو از آن به هزار بار. * آمد رمضان و عید با ماست قفل آمد و آن کلید با ماست بر بست دهان و دیده بگشاد وان نور که دیده دید با ماست مولانا، رمضان ستاترین شاعر تاریخ شعر فارسی است همانگونه که فرخی را میتوان پدر رمضان ستیزی نامید مولانا را باید پدر رمضان ستایی نام نهاد. مولانا چون دیگر شاعران رمضان ستای، هرگز به یک رویة عمل نگاه نکرده است از تیررس نگاه مولانا ریزترین و ظریفترین ظرفیتهای ماه مبارک نیز دور نمانده است. او هم در سلام رمضان شعرهای منحصر به فرد دارد و هم در وداع با رمضان با جانی دیگر وجهاتی دیگر شکوهمندترین سروده ها را دارد. آمد ماه صیام سنجق سلطان رسید دست بدار از طعام، مائده جان رسید روزه چو قربان ماست زندگی جان ماست تن همه قربان کنیم جان چو به مهمان رسید تولد تولد تولدت مبارک در شبهای 19 و 20 شهریور ماه هر سال جشنهای محفلی در خانه مریدان مکتب ابداعی به مناسبت تولد نورعلی برگزار میشه من حدود هفت یا هشت سالی هست که دیگه تو این محفلهای بی خود شرکت نمیکنم اما آخرین باری که تونستم برم مراسمی بود که تو جیحون آباد گرفته شده بود دو شب فقط بزن و برقص بود و شیرینی و غذا میدادن کی چی مثلا تو چنین روزی کسی که خودش رو برادر شیطان نامیده به دنیا اومده، کسی که سبب گمراهی افراد ساده لوح زیادی شده، کسی که.... ظاهرا نورعلی خوب میدانسته که روزی از او و گورش در هشتگرد بتی میسازند این سردمداران مکتب ساختگی و این چنین افاضه فرموده اند که: جشن تولد من ظاهرا چیز کوچکی است، اما بعدا خیلی ریشه می دواند و اثر بزرگی می گذارد؛کاری است که جزء واقعی شخصیت و مقام این مسلک قرار می گیرد. خودم شیخ را شستم و بردم توی قفسه گذاشتم و در را هم قفل کردم. شب که ننه ملک می خوابد، مأموران باطنی در خواب گلویش را می گیرند خفه اش کنند و به او می گویند برای این است که به شیخ بی احترامی کردی. ننه ملک با لکنت زبان شوهرش را بیدار می کند و می گوید برو آنجا تا به دادم برسند. مدتی در حال خفگی بود تا شوهرش تبرکی از من گرفت و برد. بعد آمد و معذرت خواست و درخواست کرد که شیخ را هم ببیند و از او عذرخواهی کند. گفتم چون بی احترامی کردی نشانت نمی دهم خلاصه التماس کرد و پیش پدرم رفت. پدرم از من خواست تا او را ببخشم. من هم پیش شیخ رفتم و از او پرسیدم. در هر حال با منت زیاد به او اجازه دادم شیخ را ببیند. از آن به بعد مرید شیخ شده بود و تمام کارهایش را انجام می داد و از او کشف و کرامات می خواست و تبرک می گرفت و غیره. بعدها هم آن را به رسم تبرک گرفت و شاید الان هم در خانواده شان باشد.
شب قدر..و این شب کدام است؟این امر بزرگ کدام است؟..آن شب که از هزار ماه بهتر است .ان شب که فرشتگان فرود آیند و جبرئیل و روح الامین .فرشتگان فرود میایند ...مقدرات یه ساله عرضه میشود به نزد ولی مطلق زمان...!!منتظر کرم الهی نشسته که اگه بخواد با عدلش به حسابنشیند...چه ها که شود
تو این شبها..به یاد هم باشیم.
کریم و دستگیر آل پیغمبر تویی یا مجتبی
Design By : Pichak |