سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

موسیقی استاد الهی

در سالهای اخیر به دلیل بروز پاره ای از مسائل تنبور عامیت بیشتری یافت واز انزوای تحمیل شده به خود اندکی بیرون آمد.در سال 1339 آهنگ ماندگار ((علی گویم ،علی جویم )) با اجرای مرحوم درویش امیر حیاتی از رادیو پخش شد.
همچنین در سال 1353 اولین گروه تنبور نوازان به سرپرستی مرحوم سید امر الله شاه ابراهیمی تاسیس شد.با این وجود در آن زمان خیلیها حتی نام ساز تنبور را به درستی نمی دانستند.کم کم گروههای دیگری از دل این گروه بیرون آمد که معروفتریت آن گروه تنبور شمس به سرپرستی علی ناظری (کیخسرو پور ناظری) بود.اکثر تنبور نوازان مطرح امروز همنوازان سابق این گروه بودند.صدای سخن عشق، مهتاب رو، حیرانی، با صدای شهرام ناظری، افسانه تنبور و مستان سلامت میکنند با صدای بیزن کامکار و دلارا با صدای سراج، از جمله آثاری بودند که به شناسایی تنبور کمک شایانی کردند.
بی شک نمیتوان نقش کیخسرو پور ناظری در شناسایی این ساز را نادیده گرفت.
به جرات می توان گفت که تنبور و تنبور نوازان امروز مدیون زحمات خالصانه این استاد بزرگ هستند.
آثار ماندگار ایشان از آندست آثاری است که هرگز رنگ و بوی کهنگی به خود نمیگیرد و هنوز بعد از گذشت این همه سال در تمام فروشگاههای عرضه محصولات موسیقی یافت میشوند.گرچه این گروه از گروه ((تنبور شمس)) به گروه ((شمس)) تغییر نام داد، و نه تنها تنبور در این گروه محوریت کمتری یافت بلکه نقش استاد نیز به طور محسوس کمرنگ شد و اکثر امور به دست فرزندان ایشان افتاد(که این امر باعث شد توجه گروه بیشتر معطوف تکنیک شود تا حس) اما هتوز هم هرگاه استاد دست به ساز میبرد و با آن چهره دلنشین زخمه بر ساز میزند هوش از سر آدمی میپرد.
بعد از مدتی اعضای گروه از هم جدا شدند و برخی به تاسیس گروههای جدید تنبور نوازی دست زدند و بعضی بصورت انفرادی راه خود پیمودند.
از جمله گروههایی که از دل گروه ((تنبور شمس)) بیرون آمد گروه ((بابا طاهر)) به سرپرستی مرحوم سید خلیل عالی نژاد بود.اگرچه شاید شهرت این گروه تا بعد از فوت مرحوم عالی نژاد پنهان ماند ، اما میتوان گفت این گروه از زمره موفق ترین گروههای تنبور نواز بعد از گروه تنبور شمس بود.
اکثر آثار این گروه در مدح حضرت علی (ع) به زبان کردی و فارسی بود و گاها برخی از ملودیها از آهنگهایی بودند که قبلا بوسیله افراد دیگر خلق شده بودند.
گروه ارغنون به سرپرستی رامین کاکاوند نیز بعدا از بطن گروه باباطاهر بوجود آمد.اولین آلبوم این گروه با نام ((بوی بهشت)) با صدای حسام الدین سراج با استقبال خوبی مواجه شد.موفقیت این اثر را باید مدیون مرحوم عالی نژاد دانست زیرا اکثر ملودیهای بکار رفته در این آلبوم از ساخته های ایشان اقتباس شده بود.
با مرگ مرحوم عالی نژاد تحول عظیمی در موسیقی عرفانی ایجاد شد.


نوشته شده در چهارشنبه 87/5/16ساعت 8:44 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


shaban.gif
       سلام بر تو ای نزدیک ترین نام به خدا! سلام بر تو ای سفینه عشق! مدینه را شور حضور تو پر کرده است. شمیم لبخند پنجره ها! فضا را عطرآگین نموده و آسمان، خیره به نورافشانی مُنزل وحی، نام زیبای تو را زمزمه می کند و زمین چه سعادتمند، گهواره حضور تو پیدا شده است. ای رهبر عاشقان و دلدادگان، ای حسین (ع) میلادت گرامی و پاینده باد
677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif

شکر لله که جهان بار دگر احیا شد

 در رحمت به رخ خلق دو عالم واشد

دل ما از نعم رحمت حق شیدا شد

 همچو فردوس برین روى زمین زیبا شد

مژدگانى بده اى دل که به شادى و خوشى

 جشن میلاد حسین بن على برپا شد

در شب سوم شعبان به دو صد جلوه گرى

 صاحب یک پسر خوش سیرى زهرا شد

جلوه گر شد ز افق کوکب بخت بشرى

 که مقام بشریت ز حسین پیدا شد

شد نبى شاد و على خرّم و زهرا مسرور

که گل سرسبد گلشن طاها واشد
677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif677jqxk.gif


نوشته شده در چهارشنبه 87/5/16ساعت 12:11 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

موسیقی استاد الهی

در چند پست قصد دارم از هنر موسیقی استاد الهی مطالبی بنویسم تنها هنری که در نورعلی وجود دارد و من شیفته آنم و روزی نیست که نوای تنبور و فلوت او را نشنوم و از آن لذت نبرم.

در ابتدا با مقدمه ای وارد این بحث می شوم

 بر اهل فن واضح است که تنبور اصالتی چند هزار ساله دارد و این امر نه از روی غلو بلکه با مستندات تاریخی همراه است.با تبدیل تنبور از یک ساز باستانی به یک ساز آیینی که در قرن چهارم به دست شاه خوشین و به سبب راه یافتن این ساز در حلقه ذکر یارسان انجام گرفت ،این ساز بیش از پیش اصالت خود را حفظ کرد و علاوه بر جنبه تاریخی – باستانی ،دارای بعد معنوی نیز شد و قداست یافت. طوری که حتی در زمان حال نیز تنبور هرگز با استخوان و سایر زینتها تزئین نمیشود و این امر سبب جدایی این ساز از سازهای سرگرم کننده میشود.
با گذشت زمان سازهای دیگری از تنبور مشتق شدند که چگور ،دیوان ،سه تار و .... از آن جمله هستند، اما تنبور تیسفونی به مدد مردمان یارسان صلابت و اقتدار خود را حفظ کرد و کمتر دچار تغییر شد :
اکثر سازهای زهی در ایران باستان دارای صدایی بم بودند ،رباب و بربط از شواهد این موضوع هستند.تنبور نیز دارای همین ویژگی بود. استفاده از رشته های طبیعی  مانند روده و نخ ابریشم باعث میشد صدای این ساز صدایی استثنایی، عمیق، نافذ و در عین حال لطیف و روح نواز باشد که بی جهت نگفته اند:
           ما همه از دار آدم بودهایم     

                              در بهشت این لفظها بشنوده ایم

          ناله تنبور و برخی سازها    

                             ا ندکی   ما ند   بدان   آواز ها
اما با جایگزین شدن این رشته ها با سیمهای فلزی ، جنس صدای تنبور دچار تغییر شد و ویژگیهای بی مانند این صداها کمرنگ شدند.
از جمله دیگر تغییراتی که در تنبور ایجاد شد، اضافه شدن سیم سوم به این ساز بود که بدست مرحوم نور علی الهی انجام شد. این تغییر علاوه بر افزایش صدای ساز، اجازه انجام برخی شیرین نوازی ها رامانند ساز تار به نوازنده میدهد.
تنبور از جمله سازهایی است که از نظربررسی نغمات ، توانسته میراث کهن خود را سینه به سینه با کمترین تحریف حفظ کرده و به نسلهای بعد منتقل کند.
این امر هم از لحاظ نغمات باستانی – که از بهترین منابع برای بررسی موسیقی باستانی ایران است – و هم از لحاظ موسیقی آئیینی- مذهبی در خور توجه است.
بسیاری معتقدند که ردیف موسیقی ایرانی نغمات تکامل یافته مقامهای باستانی ایران است که در گذر زمان دچار تغییراتی شده و با تاثیر از موسیقی های دیگر از سرچشمه خود فاصله گرفته است.
از طرفی میدانیم که موسیقی اقوام کرد دارای اصلت و غنای قابل توجهی است. و این امر بدان سبب است که موسیقی با زندگی این مردم عجین شده است.این موهبت باعث شد که تنبور کردی میراث نسلهای گذشته را به نیکی حفظ کند.بعلاوه مسائل آئیینی و مذهبی باعث شد که بسیاری ازنغمات تنها در حلقه این جماعت باقی بماند و با تعصب و غیرت در نگهداری آن بکوشند.زیرا در مورد مسائل اعتقادی تک تک افراد از جان مایه میگذارند و با اعتقاد به اینکه این نغمات مقدس هستند ، از رسیدن آنها به گوش غیر محارم جلوگیری میکردند که این امر باعث بروز کمترین دخل و تصرف در نغمات می شد.

ادامه دارد....


نوشته شده در یکشنبه 87/5/13ساعت 11:58 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

 

نورعلی در دون حیوان

 

 آیا دوستان میدونن که حضرت استاد نورعلی الهی یا همون مشدی فتح ا... خودمون قبل از مرگش گفته که من دیگه به دون آدم بر نمیگردم و به دون گنجشک میروم . ( آثارالحق ج1ص682گفتار 2024 ) جالبه نه ، معمولا عرفا و حکما سیر صعودی برای روح قائل هستند اما این .... قائل به سیر نزولی روح و معرفت هست واقعا که تناسخ حیوانی زیبنده نورعلی است و بس


نوشته شده در پنج شنبه 87/5/3ساعت 11:45 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

بدون هیچ توضیحی نامه سید خلیل عالی نژاد رو که یکی از دوستان اهل حقم به نام محمد امین کرمانشاهی در کلوب معرفت شاه خوشینی قرار داده بودند رو در معرض دید واقع بینان حق قرار میدهم تا خود قضاوت کنید در مورد این مکتب تروریستی نورعلی.
امین کرمانشاهی
هو
تجربه نشان داده که از هر دین و مذهب و فرقه ای قطعا گروه هایی منشعب خواهند شد که از مسیر و اهداف اصلی آن جریان فاصله میگیرند . و طبیعطا تعدادی رهرو هم پیدا خواهد کرد . اما وظیفه اصلی پیروان آن مکتب این است که اولا : قدرت تشخیص راه از بیراهه را داشته باشند . دوما : نسبت به هدایت افراد گمراه سعی خود را بنمایند سوما : در برابر تبلیغات منفی دشمنان مکتب خود که از این انحراف به وجود آمده ، سوء استفاده میکنند ، به موقع عکس العمل نشان دهند .

استاد سید خلیل عالی نژاد به عنوان یک پیرو حقیقی دین یاری در برابر انحرافات هم مسلکان خود احساس وظیفه کرده و در حد وظیفه خود اقدام نموده . نمونه متن نامه ای که ایشان جهت رسوایی پیروان مکتب نورعلی الهی نوشته اند را در زیر مشاهده میکنید .
مدد از ذات حضرت عالی قلندر .
به پیوست این ادعا نامه مدارک تکان دهنده ای که حاکی از جنایات و آشوب و انواع خیانت و عقاید تماما شرک و نفاق سردمداران و طرفداران مکتب نور علی الهی(به رهبری دکتر بهرام الهی)را که شامل دو جزوه و دو نوار حاوی اعترافات کتبی و شفاهی یکی از سران مکتب یاد شده و نمونه ای از اذکار و سروده های جمعی و برخی از سخنان و شعارهای سران و پیروان مکتب رذالت پیشه مورد بحث است را به حضورتان تقدیم و بدینوسیله اعلام می داریم که نامبردگان با تشکیلی کلاسها و جلسات ظاهرا مذهبی در تهران و شمال و هشتگرد و جیحون آباد صحنه برای رسیدن به مقاصد شوم سیاسی در فعالیتند.و کتب منتشره حق الحقائق و برهان الحق و آثار الحق را به ترتیب به منزله کتب مقدسه چون قران و نهج البلاغه و نهج الفصاحه می پندارند و مولف حق الحقائق را جبرئیل و مولف برهان الحق را صریحا خدا و دکتر بهرام را امام حسین(ع) و شیخ جانی را که زنی نابینا است حضرت زهراء می دانند و روستای جیحون آباد که مقبره پدر نور علی الهی در آنجا و خواهر نور علی در انجا ساکن است مرکز رهبری فرقه یاد شده می باشد و مهمترین جلسات آنها در آنجا برقرار می شود انتشارات جیحون در مقابل دانشگاه تهران و انتشارات حسینی در گیشا مامور تبلیغ و انتشار کتب  ضاله نور علی الهی می باشند.نمونه اینکه نور علی الهی در ملحقات برهان الحق ص654در جواب سوال 366به عنوان وجوه تسمیه کلمات نام و شهرت خود سه ایه قرآنی ارائه داده است و به استناد آن به زیرکی خود را خدا معرفی نموده است.سران و پیروان این مکتب در جای جای این نظام رخنه کرده اند و ادامه فعالیتشان تهدیدی جدی بر علیه انقلاب و اسلام و ایران محسوب می شود.
بدینوسیله شایسته است که سران مملکت اسلامی به استدعای اینجانب که نشات گرفته از حب دین و دلسوزی در حق انقلاب و تعهد در قبال جامعه اسلامی و کشور است،رسیدگی نموده و با هوشیاری و قاطعیت تمام نسبت به انهلال و انهدام این مکتب شرک و نفاق اقدام نموده و نشر و توزیع کتب ضاله این مکتب ضاله را متوقف و مسببین را به سزای اعمال خود برسانند.
به پیوست این ادعا نامه مدارک تکان دهنده ای که حاکی از جنایات و آشوب و انواع خیانت و عقاید تماما شرک و نفاق سردمداران و طرفداران مکتب نور علی الهی(به رهبری دکتر بهرام الهی)را که شامل دو جزوه و دو نوار حاوی اعترافات کتبی و شفاهی یکی از سران مکتب یاد شده و نمونه ای از اذکار و سروده های جمعی و برخی از سخنان و شعارهای سران و پیروان مکتب رذالت پیشه مورد بحث است را به حضورتان تقدیم و بدینوسیله اعلام می داریم که نامبردگان با تشکیلی کلاسها و جلسات ظاهرا مذهبی در تهران و شمال و هشتگرد و جیحون آباد صحنه برای رسیدن به مقاصد شوم سیاسی در فعالیتند.و کتب منتشره حق الحقائق و برهان الحق و آثار الحق را به ترتیب به منزله کتب مقدسه چون قران و نهج البلاغه و نهج الفصاحه می پندارند و مولف حق الحقائق را جبرئیل و مولف برهان الحق را صریحا خدا و دکتر بهرام را امام حسین(ع) و شیخ جانی را که زنی نابینا است حضرت زهراء می دانند و روستای جیحون آباد که مقبره پدر نور علی الهی در آنجا و خواهر نور علی در انجا ساکن است مرکز رهبری فرقه یاد شده می باشد و مهمترین جلسات آنها در آنجا برقرار می شود انتشارات جیحون در مقابل دانشگاه تهران و انتشارات حسینی در گیشا مامور تبلیغ و انتشار کتب  ضاله نور علی الهی می باشند.نمونه اینکه نور علی الهی در ملحقات برهان الحق ص654در جواب سوال 366به عنوان وجوه تسمیه کلمات نام و شهرت خود سه ایه قرآنی ارائه داده است و به استناد آن به زیرکی خود را خدا معرفی نموده است.سران و پیروان این مکتب در جای جای این نظام رخنه کرده اند و ادامه فعالیتشان تهدیدی جدی بر علیه انقلاب و اسلام و ایران محسوب می شود.
بدینوسیله شایسته است که سران مملکت اسلامی به استدعای اینجانب که نشات گرفته از حب دین و دلسوزی در حق انقلاب و تعهد در قبال جامعه اسلامی و کشور است،رسیدگی نموده و با هوشیاری و قاطعیت تمام نسبت به انهلال و انهدام این مکتب شرک و نفاق اقدام نموده و نشر و توزیع کتب ضاله این مکتب ضاله را متوقف و مسببین را به سزای اعمال خود برسانند .

بیا ساقی بده ساغر به عشق شاه پردیور
                   تمام جان ز می کن تر به عشق ساقی کوثر

 



نوشته شده در شنبه 87/4/29ساعت 1:52 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

دون به دون : دون ظاهرا کلمه ای ترکی بوده و به معنی جامه می باشد در بین این فرقه « دون به دون» یا « دون نادون » به معنی جامه پوشی متعدد و مظهریت یافتن ذات حق در مورد افراد رواج داشته و اساسا یکی از مبانی اعتقادی فرقه که نزدیک به تناسخ است تشکیل می دهد، گاهی در مورد حلول ذات حق در جسم و جامه انسانی به کار می برند و گاهی نیز مترادف تناسخ و گردش ارواح در اجسام مختلف استعمال می نمایند.

تناسخ : داخل شدن روح در جسم دیگری و یا انتقال روح از بدنی به بدن دیگر گویند. بر اساس مبانی اعتقادی اهل حق روح انسان هزار و یک دون یا جامه عوض می کند و با گردش در جامه های مختلف جزای اعمال گذشته خود را خواهد دید و جامه های بعدی  متناسب است با اعمالی که در گذشته انجام داده است.

حلول : به معنی فرود آمدن چیزی در غیر خود است و در اصطلاح فرقه منظور همان حلول ذات حق در انسان، نبات و جماد است و برخی محققان از فرقه اهل حق به عنوان « حلولیه » یاد نموده اند.

ادامه دارد...


نوشته شده در شنبه 87/4/29ساعت 12:2 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده‌اند، اما کار آنها که از آن پس زنده می‌مانند دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پی‌اش، وصف‌های دشمن، تا افق، در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش، وارد شهر می‌شود، از صحنه برمی‌گردد، آن باغهای سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوی گلهای سرخ به مشام می‌رسد، وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادی شده است، آرام، پیروز، سراپا افتخار، بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور، و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد می‌زند:

 

«سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد: افتخار نبوت، افتخار شهادت...»

 

زینب رسالت رساندن پیام شهیدان زنده اما خاموش را به دوش گرفته است، زیرا پس از شهیدان او به جا مانده است و اوست که باید زبان کسانی باشد که به تیغ جلادان زبانشان برده است.

 

اگر یک خون پیام نداشته باشد، در تاریخ گنگ می‌ماند و اگر یک خون پیام خویش را به همه نسل‌ها نگذارد، جلاد، شهید را در حصار یک عصر و یک زمان محبوس کرده است. اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ می‌ماند، و کسانی که به این پیام نیازمندند از آن محروم می‌مانند، و کسانی که با خون خویش، با همه نسل‌ها سخن می‌گویند، سخنشان را کسی نمی‌شنود. این است که رسالت زینب سنگین و دشوار است. رسالت زینب پیامی است به همه انسان‌ها، به همه کسانی که بر مرگ حسین(ع) می‌گریند و به همه کسانی که در آستانه حسین سر به خضوع و ایمان فرود آورده‌اند، و به همه کسانی که پیام حسین(ع) را که زندگی هیچ نیست جز «عقیده و جهاد» معترفند؛ پیام زینب به آنهاست که:

 

«ای همه! ای هرکه با این خاندان پیوند و پیمانداری، و ای هرکس که به پیام محمد مؤمنی، خود بیندیش، انتخاب کن! در هر عصری و در هر نسلی و در هر سرزمینی که آمده‌ای، پیام شهیدان کربلا را بشنو، بشنو که گفته‌اند: کسانی می‌توانند خوب زندگی کنند که می‌توانند خوب بمیرند. بگو ای همه کسانی که به پیام توحید، به پیام قرآن، و به راه علی (ع) و خاندان او معتقدید، خاندان ما پیامشان به شما، ای همه کسانی که پس از ما می‌آیید، این است که این خاندانی است که هم هنر خوب مردن را، زیرا هرکس آن‌چنان می‌میرد که زندگی می‌کند. و پیام اوست به همه بشریت که اگر دین دارید، «دین» و اگر ندارید «حریت» ـ آزادگی بشر ـ مسؤولیتی بر دوش شما نهاده است که به عنوان یک انسان دیندار، یا انسان آزاده، شاهد زمان خود و شهید حق و باطلی که در عصر خود درگیر است، باشید که شهیدان ما ناظرند، آگاهند، زنده‌اند و همیشه حاضرند و نمونه عمل‌اند و الگوی‌اند و گواه حق و باطل و سرگذشت و سرنوشت انسان‌اند.»
منبع: حسین وارث آدم- دکتر علی شریعتی


نوشته شده در جمعه 87/4/28ساعت 11:59 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

خواستم بمناسبت13 رجب متنی بنویسم نتوانستم .. 
  چه می توان گفت از بهترین روزهای خدا ...؟

هیچ.. باور کنید هیچ

 خدا با خلقت علی .. دیگر حرفی برای گفتن نگذاشته است

    باور کنید زبانم قاصر است .. 
   هیچ چیز ندارم جز.. تبریک


فقط همین یک بیت شعر  تقدیمتان باد ...

یا علی جان مردم عالم تو را نشناختند   

 دم زدند از تو ولی یک دم تو را نشناختند


 

میلاد امیرالمومنین و روز پدر  خجسته باد


نوشته شده در پنج شنبه 87/4/27ساعت 7:44 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

خلیفه : فردی است که در بین برخی از اهل حق نذرها را در «جمع خانه» بین حاظران به طور مساوی تقسیم می کند. ممکن است دعای نذرها را نیز به عهده گیرد.

دوده : به معنی خاندان است و در اصطلاح فرقه مذکور به معنی خاندانی است که سید نبوده اند مثل خاندان نورعلی الهی و عالی قلندر. « دودمان به لهجه کردی به معنای خاندان است»

عالم الست : براساس عقاید این فرقه همان « روز ازل» است ، زیرا معتقدند از روز ازل تا روز آخر سه مقام وجود دارد 1- روز ازل 2- دوره شریعت پیامبر خاتم (ص) 3- آخر زمان که از دوره علی(ع) آغاز شده است.

آب تشار : آب پاک و طاهر – چشمه تشار یعنی چشمه پاک – و این غیر از « آب چرخ» که به معنی « شربت وحدت» است می باشد، شاه شربتی نیز همان شربت وحدت است.

ادامه دارد....

 

 


نوشته شده در سه شنبه 87/4/25ساعت 9:19 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


عمر مبارک امام رضا (ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ, سال 195 هجری را نشانه می رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .
مسئله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متاثر کرده بود . این اندوه زمانی به فزونی رفت که فرقه واقفیه که بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا (ع) ، قائل به غیبت امام کاظم (ع) شده بودند, و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می دانستند ... تا جایی که یکی از همین افراد در نامه ای خطاب به حضرت نوشت :
تو چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری !
حضرت در پاسخ فرمودند : تو از کجا می دانی که فرزندی ندارم ، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمی شود مگر اینکه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید که حق و باطل را از هم جدا سازد .

ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 87/4/23ساعت 3:48 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

Design By : Pichak