سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

کج راهه شناسی در آثارالحق

بهرام الهی در حقیقت هم، به خاطر تحریف و تحذیف و اضافه کردن «گفتارها» توجه داده و هم راه جداسازی آراء، افکار و عقائد دیگران را از «گفتارها» نشان داده است. پس اگر بخواهیم بدانیم «من مخالفم می گویند پیغمبران معصومند»(آثارالحق ج1ص149گفتار527) را که  به او نسبت داده اند، گفته استاد می باشد یا نه، به ادله اربعه ارائه می دهیم متوجه می شویم این کلام را به او نسبت داده اند، زیرا قرآن همانطور که با «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(نساء62) اطاعت پیامبر و امام را عیناً اطاعت خداوند می داند، عصمت پیامبر و امام را عصمه الله می شناسد و اصلاً بدون عصمت، اطاعت پیامبر و امام، اطاعت الله نمی شود. کلام «بطون قرآن دریای بیکرانی است که جزء خدا و پیغمبر و ائمه اطهار کسی نمی تواند بفهمد و درک کند»(آثارالحق ج1ص38انتهای گفتار1263) موید نتیجه گیری ما است.
یا اینکه درآثار الحق به استاد نسبت داده شده که گفته است «وسیله آن هم حرف است همه چیز خداست»(آثارالحق ج1ص216گفتار746) که نخست باید بدانیم تنظیم کننده «گفتارها» این را به دو منظور آورده است:

ادامه دارد...


نوشته شده در سه شنبه 88/7/14ساعت 12:52 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

کج راهه شناسی در آثارالحق

نورعلی الهی قائل به تحریف قرآن نبوده، بر اصالت صد در صد آسمانی بودن آن توجه می دهد. در حالی که نسبت به سرانجام معتقد است «تحریف گردیده»(برهان الحق ص256) به همین جهت «نمی توان همگی را به طور متقن مستند قرار داد»(آثارالحق ج1ص379گفتار1263) در باره کلامها نیز متذکر شده است «کلامها و دستورات ما چون چاپ نشده اند، هزاران تحریف و تحذیف در آنها شده است.»(آثارالحق ج1ص495اواسط گفتار1577)حتی در این زمینه در شهر کرکوک با سید فتاحِ کلام خوان بحث نموده است.(برهانالحق ص254)  

آن وقت چطور ممکن است بر خلاف چنین اعتقادی،«سرانجام» دستکاری شده را عین «قرآن» آسمانی بداند که معتقد است از فتنه و خطر تحریف در امان بوده. در معنا همانطور که به صورت وحی بر پیامبر اسلام نازل شده، تاکنون باقی مانده. و مسلماً بعد از این هم به حکم «انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون»(حجر10) باقی خواهد ماند.

آنچه می باید مورد توجه قرار گیرد، این مهم است: استاد بر اساس زیرکی که زائیده زندگی «مسلکی» و «فرقه داری» است، متوجه شده بعد از مرگش در «گفتارها» دست خواهند برد، و با خواندن آثارالحق متوجه می شویم بهرام الهی جهت استناد به آنها با کم کردن یا اضافه نمودن به «گفتارها» کلمات استاد را بازسسازی نموده است، به همین اعتبار استاد دستور داده «هر چه با ادله اربعه ]قرآن، سنت، عقل، اجماع علما[ تطبیق کرد برای ما قابل اجراست، والا خیر.»(آثارالحق ج1ص379گفتار1263)
ادامه دارد...


نوشته شده در شنبه 88/7/11ساعت 11:27 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

گرامی باد روز جهانی قدس

بسم الله الرحمن الرحیم

من طى سالیان دراز، خطر اسرائیل غاصب را گوشزد مسلمین نمودم که اکنون، این روزها به حملات وحشیانه خود به برادران و خواهران فلسطینى شدت بخشیده است و به ویژه در جنوب لبنان به قصد نابودى مبارزان فلسطینى پیاپى خانه و کاشانه ایشان را بمباران مى کند.
من از عموم مسلمانان جهان و دولت هاى اسلامى مى خواهم که براى کوتاه کردن دست این غاصب و پشتیبانان آن، به هم بپیوندند; و جمیع مسلمانان جهان را دعوت مى کنم آخرین جمعه ماه مبارک رمضان را که از ایام قدر است و مى تواند تعیین کننده سرنوشت مردم فلسطین نیز باشد، به عنوان " روز قدس " انتخاب و طى مراسمى همبستگى بین المللى مسلمانان را در حمایت از حقوق قانونى مردم مسلمان فلسطین اعلام نمایند. از خداوند متعال پیروزى مسلمانان را بر اهل کفر خواستارم.

 والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته

روح الله الموسوی الخمینی


نوشته شده در پنج شنبه 88/6/26ساعت 11:0 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

قدر شب قدر

http://i21.tinypic.com/w19oao.jpg

حضرت موسی (ع)‏‌، ‌در خلوت و مناجاتی که با خداوند داشت، فرمود:‌

خداوندا! می­خواهم به تو نزدیک شوم.

پاسخ آمد: ‌قرب من از آنِ کسی است که شب قدر‏‏، ‌بیدار باشد.

گفت: ‌خداوندا! رحمتت را می­خواهم.

پاسخ آمد: ‌رحمتم از آن کسی است که شب قدر به مسکینان، ‌رحمت کند.

گفت: ‌خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو می­خواهم.

پاسخ آمد: ‌آن را به کسی می­دهم که در شب قدر صدقه­ای داده باشد.

گفت: ‌خداوندا! از درختان بهشت و میوه­هایش می­خواهم.

پاسخ آمد: ‌آنها از آن کسی است که در شب قدر‏، ‌تسبیح­گوی باشد.

گفت: ‌خداوندا! رهایی از جهنم را می­خواهم.

پاسخ آمد: ‌آن، ‌از آن کسی است که در شب قدر، ‌استغفار کند.

گفت: ‌خداوندا! خشنودی تو را می­خواهم.

پاسخ آمد: ‌خشنودی من از آنِ کسی است که در شب قدر، ‌دو رکعت نماز بگزارد.

(مستدرک­ الوسائل، ج7، ص456)


نوشته شده در سه شنبه 88/6/17ساعت 7:29 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

  کج راهه شناسی در آثارالحق

می طلبد اشاره کنیم، استاد الهی با چنین بیانی می خواهد تفهیم کند من به حکم «ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی»(سوره نجم آیه 3و4) تفسیرهای پیامبر اکرم (ص) را عین وحی می دانم، آن وقت امکان دارد چنین فردی بگوید«من مخالفم که می گویند پیامبران معصومند» یا «دین ابداعی» تأسیس کند؟ یا مطالب زیاد دیگری که با دعای مسلمانی سازش ندارد را به زبان آورد؟! مسلماً جواب منفی است. پس اگر با چنین دقتی به آثارالحق توجه شود، به نظرهای غیر استاد الهی که در آوردن «گفتارها» به آنها اضافه شده پی برده، یقین خواهیم کرد طرح این که «سرانجام عین قرآن است، هر کس قرآن را فهمیده سرانجام را هم می فهمد»(آثارالحق ج1ص495گفتار1578) یا «کلام های اهل حق هم چیزی خارج از قرآن نگفته است»(آثارالحق ج1ص494 گفتار1574) نمی توان از آن استاد باشد؛ بلکه به «گفتارها» اضافه کرده اند.
زیرا ایشان قائل به...
ادامه دارد...


نوشته شده در سه شنبه 88/6/17ساعت 2:50 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

                                            کج راهه شناسی در آثارالحق

در صورتی که مطالعه آثار الحق نشان می دهد، بهرام الهی تنظیم کننده «گفتارها» برای اینکه چنین مهمی را مراعات نکند و بتواند با طرح «مظهریت» مدعی همان شان و منزلت مخصوص پیامبر و امام شود، «گفتارها» را طوری تنظیم نموده و در جایگاهی قرار داده که بتواند استاد الهی را در کنار پیامبران مطرح کند. در حقیقت خویش را در اذهان متولی قانونی «دین ابداعی» جا انداخته، و یارگیری نماید. غافل از اینکه تأمین چنین منظور و مقصودی با «مذهب ما شیعه اثنی عشری جعفری، امت ما، امت محمدی، ملت ما ملت ابراهیم است»(آثارالحق ج2ص503سطر17)که استاد الهی به آن معتقد بوده و مهم خویش را به آن تعریف کرده است سازش ندارد. خصوصاً اینکه مسلمانان، خاصه شیعیان تحریف قرآن را محکوم کرده، و با این عمل تفهیم نموده که نمی خواهند مانند مسلک ها و فرقه های باطل و ضاله حقانیت خود را با تحریف قرآن ثابت کنند.
بلکه با بیان «فقط قرآن است که از آن تحذیف شده، ولی در آن هیچ تحریف نشده است»(آثارالحق ج1ص141گفتار494) خویش را در مقام متعصبان پیروان ولایت با امامت قرار می دهد. و نشان می دهد بر این عقیده و اعتقاد است که تفسیرهای ولائی پیامبر اکرم از آیات را که غیر از علی (ع) دیگران نشنیده بودند(آثارالحق ج2ص444) دشمنان خاندان حذف کرده اند.
می طلبد اشاره کنیم، استاد الهی با چنین بیانی....

ادامه دارد....


نوشته شده در شنبه 88/6/14ساعت 11:59 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


میلاد باسعادت سبط اکبر پور حیدر فرزند زهرای اطهر کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام راخدمت آقا امام زمان عج وتمامی شیعیان ومحبین آن حضرت تبریک وتهنیت عرض میکنم


نوشته شده در جمعه 88/6/13ساعت 8:38 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

                                      کج راهه شناسی در آثارالحق

در چنین صورتی حتی نمی توان آنچه را به نام «مکتب» با شبیه سازی اسلامی به وجود آورده اند همان رشته فقر یا طریقتی دانست که استاد در جداسازی مذهب و مسلک به آن اشاره داشته است. زیرا استاد نورعلی الهی درباره استاد راه همان مکتب دار یا مسندنشین مسلک یا پیر طریقت که همه امور را به خود مخصوص می سازد. بر خلاف منظور امثال بهرام الهی که برای آنها «مظهریت» قائل هستند و آنها را در کنار پیامبران و امامان، دارای همان رتبت و منزلت می دانند، می گوید:«استاد باید ماًموریت داشته باشد، پیغمبر یک ماًموریت خاص دارد که باید به تمام جهان ابلاغ کند، استاد ماًمور اجرا و ترویج اداری است»(آثارالحق ج1ص15گفتار25)در حقیقت باید مو به مو همان را انجام دهد که پیامبران وظیفه پیروان قرار داده اند.یعنی بدون اجازه تبلیغ نکردن، و خود سرانه تکلیف و وظیفه مشخص و معین ننمودن، در عرض معصوم(ع) قرار نگرفتن.

در صورتی که مطالعه آثارالحق نشان می دهد، بهرام الهی تنظیم کننده گفتارها...

ادامه دارد...


نوشته شده در چهارشنبه 88/6/11ساعت 11:43 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

    کج راهه شناسی در آثارالحق

برای نمونه، خواندن « مرام ما آخرین مرام است و تا قیامت هر وقت اسمی از دین بیاید همین است»(آثارالحق ج1ص20گفتار42) اگر در پس قصه «دین ابداعی» بیاید گوینده را مسلک ساز معرفی می کند که در مقابل خاتمیت دین اسلام مدعی دین آوری شده است؛ ولی اگر در پی آن این گفته استاد آورده شود که می گوید:«ما سعادت داشته ایم در شریعت محمدی نشو و نمو نموده ایم و افتخار بالاتر آن که مذهب اثنی عشری جعفری داریم»(آثارالحق ج1گفتار492) آورده شود، نه تنها توهم انکار خاتمیت اسلام از آن استشمام نمی شود, بلکه به معنای «وقتی کسی اهل حق به معنای واقعی (نه اهل حق مسلکی) شد تمام ادیان دنیا را دارد»(آثارالحق ج2ص189گفتار625) شکل داده به این توجه می دهد که چون پیامبر اکرم می فرماید: «انا آخر الانبیاء و انتم آخر الامم» من آخرین پیامبرانم و شما آخرین امت ها پس مقصود از «مرام ما آخرین مرام است» منظور جامعیت اسلام با ولایت ائمه ادامه دهنده مسئولیت پیامبری آخرین دین آسمانی می باشد نه مسلک توام با خرافات «اهل حق» که هر کدام از آداب و سنن آن شباهت به دینی از ادیان دارد. و به همین خصوصیت «عصاره ادیان» است. ولی چون وجوه اشتراکی ادیان توحید ناب نبوت انبیاء وصایت اوصیای آن ذوات الهی در آن دیده نمی شود در مسلک «اهل حق» دین ابداعی است چون با اراجیف و اسرائیلیات مسلک «اهل حق» توام نیست گفته اند «نیک ابداعی است».(آثارالحق ج1ص15)

ولی این «دین ابداعی» چون مجموعه ای از آداب و سنن مرسوم نزد اهل حق است که به تایید اسلام می رسد یعنی با مبانی اصولی فروعی اسلام مغایرت ندارد «نیک ابداعی» در مسلک بلکه مقابل مرام اهل حق است زیرا عینا با اسلام شیعی مطابقت دارد ولی آنجا که با تعریف «جوهره ادیان»(مبانی معنویت فطری ص63) مورد استفاده بهرام الهی قرار می گیرد چون بنا بر دلخواه او «مکتب الهی» می شود که در اغلب موارد اصلی فروعی با اسلام خاصه تشیع سازی ندارد به لحاظ همین نقص و عیب بزرگ غیر قابل اغماض نه تنها «نیک ابداعی» نیست بلکه واقعاً «دین ابداعی» می باشد که انسان را از ادیان آسمانی جدا نموده و به بیراهه ای مانند آنچه اسماعیلیه، زیدیه، شیخیه و بهائیه آورده اند می کشاند...

ادامه دارد....

 


نوشته شده در دوشنبه 88/6/9ساعت 10:52 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

                                         کج راهه شناسی در آثارالحق

شکی نیست تنظیم کننده «گفتارها» روشی را مورد توجه و پسند قرار داده است که مطلب به طور مستقل تفهیم کندده منظور باشد؛ و این بدترین نوع تنظیم موضوعاتی است که گوینده ای به حسب ظاهر، بریده بریده سخن گفته و در صورتی می توان بیان کننده منظور گوینده باشد که تنظیم کننده، موضوعات پراکنده را به لحاظ سنخیت آن پی در پی قرار دهد. چنانکه بهرام الهی در تقسیم بندی «گفتارها» مراعات کرده، لکن در پی در پی قرار دادن مطالب از لحاظ سنخیت عمداً یا سهواً بی توجهی نموده است.

مسلماً این روش اگر در بهره برداری از «گفتارها» جهت خلاف گوینده آن مفید باشد که بسیار مفید و کار ساز است، برای شناخت موقعیت صاحب «گفتارها» انسان را با چند گونه گوئی مواجه می سازد. توان تشخیص را از او می گیرد. در نتیجه نمی تواند به طور قاطع در باره گوینده «گفتارها» نظر بدهند.

برای نمونه، خواندن « مرام ما آخرین مرام است و تا قیامت هر وقت اسمی از دین بیاید همین است»(آثارالحق ج1ص20گفتار42) اگر در پس قصه «دین ابداعی» بیاید.....

 ادامه دارد....


نوشته شده در شنبه 88/6/7ساعت 7:20 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5   >>   >

Design By : Pichak