اهل حق
اینک ادامه مطالبى از( جلد دوم آثار الحق) 1- در)ص 177 گ 619 ج 1 اثار الحق( علم خدا را منکر است و مىنویسد خدا نخواست بداند که عزازیل سجده خواهد کرد یا نه...... زیرا اگر خدا میدانست که عزازیل کدام راه را انتخاب خواهد کرد........ 2-در (ص 174 گ 612 ج 1 آثار الحق) بعد از بحث از بت پرستى مینویسد آیا اگر من مثلاعلى را بپرستم خدا مرا نجات نخواهد داد؟ 3-در (ص 181 گ 628 ج 1 آثار) حلال و حرام از دید نور على - حتما پدرش چاى را نهى کرده یا به امر الهى بوده یا خودش خدا بوده «نورعلی خوردن چای را بر خود حرام کرده بودوگفته است اگر من را بین مرگ وچای خوردن مخیر بگذارند مرگ را انتخاب میکنم» 4- در (ص 216 گ 745 ج 1) تشبیهات ناروائى نموده و در گ 746 مىنویسد کسى، جز خدانیست اینکه میگویند وسیله اینهم حرف است همه چیز خداست. 5- در ص 67 گ 209 ج 1 و گ 91 ج 2 آثار الحق مطالبى را مفصلا مىنویسد که خلاصهاش این است، دو مامور غیبى مىآیند و پیشنهاد پیامبرى و شاهى به نعمت الله )پدر نور على( میدهند و او نمىپذیرد وآن دو مامور غیبى دروغگو در مىآیند و فرار مىکنند و به تعبیر ایشان جیم مىشوند 6-در (ص 72 سطر 1 گ 234 آثار) زیرا کعبه ما همان جم است پس وقتى در جم حاضر مىشویم باید احرام ببندیم 7-(ص 287 گ 950 ج 1 آثار الحق)ما از حق الله ترسى نداریم زیرا خداوند دریاى کرم است و مىبخشد... و اگر هم انجام نداد ممکن است با یک ذره ندامت خدا پاداشهاى بزرگ به او بدهد )دقت شود مردم را لاابالى و غیر متعهد بار آورده و منکر قضاى عبادات فوت شده مىگردد و در گفتار 954 هم نظیر همین حرفها را مىآورند( 8- (ص 518 گ 1679 ج 1) باید مطابق قانون عمومى اجتماعى رفتار کرد حتى رفع حجاب و....)قبل از انقلاب بیان شده) 9-(ص 14 گ 26 ج 2 آثار الحق) مولا در چند جاى مختلف جهت آقاى الهى حاضر و سفر بخیر میگوید. 10-(ص 16 گ 37 ج 2 آثار الحق) سلطان به اقاى الهى ماموریت میدهد که به اروپا برود ولى ایشان عذر مىخواهد و نمىرود. 11-(ص 18 گ 52 ج 2 آثار الحق)آقاى الهى از خود بیخود مىشود و به دیوار خدا مىگوید و به در خدا مىگوید. 12-(ص 25 گ 74 آثار الحق ج2) بسلطان رفتن و لباس عوض کردن سلطان و دستور دادن به آقاى الهى که تو هم لباس را عوض کن و در اداره کار کن 13-(ص 27 آخر گ 83 ج 2 آثار الحق) دمیدن در بوق و نازل شدن بلا 14-(ص 30 گ 90 ج 2 آثار و ص 620 گ 1903 ج 1 آثار الحق) سلطان مواظب آقاى الهى است و حتى اذیت هائى را که به او مىشود به او مىگوید و او به استقبال آقاى الهى مىآید و آقاى الهى بسلطان دروغ میگوید تا آخر.... 15-(ص 32 گ 91 ج 2 آثار الحق)دو نفر مامور غیبى نزد شیخ جانى (ملک جان خواهر نابینای نور على) هستند 16-(ص 33 گ 94 ج 2 آثارالحق) مامورین خواهر بسیار شوخ هستند. 17-(ص 357 گ 1150 سطر 2 ) مقام پیامبرى براى زنان 18-(ص 607 گ 1888 و ص 658 گ 1978 و ص 48 گ 145 ج 2 آثار الحق) آب دهان پدر نور على پسر را صاحب فتوى مىکند. ادامه دارد...
Design By : Pichak |