اهل حق
کج راهه شناسی در آثارالحق برای نمونه، خواندن « مرام ما آخرین مرام است و تا قیامت هر وقت اسمی از دین بیاید همین است»(آثارالحق ج1ص20گفتار42) اگر در پس قصه «دین ابداعی» بیاید گوینده را مسلک ساز معرفی می کند که در مقابل خاتمیت دین اسلام مدعی دین آوری شده است؛ ولی اگر در پی آن این گفته استاد آورده شود که می گوید:«ما سعادت داشته ایم در شریعت محمدی نشو و نمو نموده ایم و افتخار بالاتر آن که مذهب اثنی عشری جعفری داریم»(آثارالحق ج1گفتار492) آورده شود، نه تنها توهم انکار خاتمیت اسلام از آن استشمام نمی شود, بلکه به معنای «وقتی کسی اهل حق به معنای واقعی (نه اهل حق مسلکی) شد تمام ادیان دنیا را دارد»(آثارالحق ج2ص189گفتار625) شکل داده به این توجه می دهد که چون پیامبر اکرم می فرماید: «انا آخر الانبیاء و انتم آخر الامم» من آخرین پیامبرانم و شما آخرین امت ها پس مقصود از «مرام ما آخرین مرام است» منظور جامعیت اسلام با ولایت ائمه ادامه دهنده مسئولیت پیامبری آخرین دین آسمانی می باشد نه مسلک توام با خرافات «اهل حق» که هر کدام از آداب و سنن آن شباهت به دینی از ادیان دارد. و به همین خصوصیت «عصاره ادیان» است. ولی چون وجوه اشتراکی ادیان توحید ناب نبوت انبیاء وصایت اوصیای آن ذوات الهی در آن دیده نمی شود در مسلک «اهل حق» دین ابداعی است چون با اراجیف و اسرائیلیات مسلک «اهل حق» توام نیست گفته اند «نیک ابداعی است».(آثارالحق ج1ص15) ولی این «دین ابداعی» چون مجموعه ای از آداب و سنن مرسوم نزد اهل حق است که به تایید اسلام می رسد یعنی با مبانی اصولی فروعی اسلام مغایرت ندارد «نیک ابداعی» در مسلک بلکه مقابل مرام اهل حق است زیرا عینا با اسلام شیعی مطابقت دارد ولی آنجا که با تعریف «جوهره ادیان»(مبانی معنویت فطری ص63) مورد استفاده بهرام الهی قرار می گیرد چون بنا بر دلخواه او «مکتب الهی» می شود که در اغلب موارد اصلی فروعی با اسلام خاصه تشیع سازی ندارد به لحاظ همین نقص و عیب بزرگ غیر قابل اغماض نه تنها «نیک ابداعی» نیست بلکه واقعاً «دین ابداعی» می باشد که انسان را از ادیان آسمانی جدا نموده و به بیراهه ای مانند آنچه اسماعیلیه، زیدیه، شیخیه و بهائیه آورده اند می کشاند... ادامه دارد....
Design By : Pichak |