اهل حق
قاصدی از طرف حضرت شیخ نامه ای آورد که متن آن نامه بشرح ذیل است: « از طرف استاد از عالم معنی برای آقایانی که اینجا برای تحقیقات آمدند، آن ساعت که شما آمدید من مریض حال بودم، تکان قلب دارم، با اکسیژن زندگی می کردم، ولی چون تا زنده هستم و بتوانم کار معنوی ای که تحویل من است باید کار کنم. شما چه سوالهایی می کنید؟ آنها سوال مناسب نبود، اگر راست می گویید که محقق هستید به این سوالات من پاسخ دهید: اگر شخصی ماشین مطمئنی دارد و در صحرا برخورد می کند به گرگ که دو بچه گرگ دارد باید چکار کند؟ اگر گرگ را بکشد بچه های او یتیم می شوند و اگر او را نکشد ممکن است گرگ جان و مال مردم را بدرد. سالک در این وضعیت باید چکار کند؟ نامه را برای حاضرین خواندیم و پاسخ آن را حضوری گفتیم و سپس جواب نامه را در پشت آن نوشته و برای حضرت شیخ ارسال کردیم. ( قضاوت در مورد این پیام را به خواننده عزیز واگذار میکنم )
من این درسها را می خوانم، اگر دو رکعت نماز بخوانم یا نخوانم برای من چی هست؟ چرا سوالی که به من مربوط است نمی کنید؟ راجع به نماز و روزه سوال می کنید. آیا مرحله عرفان ساده است؟ آیا کوچک است؟ که من ول کنم. ما منکر نماز نیستیم هر کس بخواند خوب است و هر کس نخواند اجبارش نمی کنیم. میدان مرحله عرفان تمام نمی شود، آیا داخل آن نشوم؟ آیا درس عرفان نگیرم؟ نماز یک جزء آن است. آیا من بیایم درس مبتدی بگیرم؟! خواهش می کنم اگر می توانید تحقیقات خوب بکنید. فرمالیته نکنید خدا را خوش نمی آید، این کارها چیه؟ یک عده را می ترسانید که نماز را قبول بکنند یک عده را تکفیر می کنید که فلان کس نماز نمی خواند کافر است. آیا این تحقیقات است که شما می کنید اهل تحقیق باشید نه اهل سفسطه.» ( ظاهرا این پیام معنوی و سروش آسمانی!!! توسط حضرت شیخ املاء شده و بدست آن خانم پرستار نوشته شده بود و برای ما آورده بودند)
از دوست عزیزی که این مطلب را برای بنده ارسال نمودند کمال تشکر را دارم، و از دیگر دوستان( چه موافق چه مخالف ) که مطلب یا نظراتی در مورد این مکتب ابداعی دارند آمادگی خود را برای انتشار در وبلاگ اعلام میدارم.
Design By : Pichak |