اهل حق
چهارم شعبان (شانزده مردادماه)، مصادف است با ولادت بزرگمرد کربلا، عارف و عالم به ولایت، حضرت ابوالفضل العباس(ع). درباره شجاعت و شهامت و ایثار قمر بنیهاشم(ع)، سخنانی بس فراوان و بجا وجود دارد که هر شیعه علاقهمند به ائمه اطهار و خاندان آن بزرگواران، به آن واقف است. اما این نوشتار از منظری دیگر به شخصیت آن عالیمقام پرداخته است که توجه خوانندگان را به آن معطوف میدارم. حضرت عباس(ع) در خانهای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین(ع) کسب فیض کرده است. بنابراین از علیبنابیطالب(ع) در مورد حضرت عباس(ع) نقل شده است که فرمودهاند: «ان ولدى العباس زق العلم زقا»؛ یعنی همانطور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا میدهد، اهل بیت(ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند. مقام عرفانی قمر بنی هاشم(ع) اگر به زندگی و حالات حضرت ابوالفضل(ع) از این منظر نگریسته شود، مشخص میشود که آن حضرت نماد راستین عرفان است و مقامات سلوک را به بهترین شیوه طی نموده است. مخصوصا وقتی در حالات آن حضرت در روز عاشورا دقت میشود، برخی از مقامات عرفانی آن حضرت، نمود پیدا میکند که به برخی از آن مقامات اشارهای داریم: مقام اخلاص یکی از منازل مهم عرفانی، منزل اخلاص است. اخلاص دارای سه درجه است: مقام صبر یکی دیگر از منازل مهم در عرفان عملی، منزل صبر است. صبر در عرفان عملی عبارت است از آنکه سالک نفس خویش را با وجود جزع و گلهمندی، از شکایت به غیر باز دارد. یکی از درجات بلند عرفانی حضرت ابوالفضل(ع) درجه او در صبر است. او در صحنه کربلا، برادران خود عبدالله و جعفر و عثمان را پیش از خود به میدان میفرستد و شهادت آنان را نظارهگر است اما هیچ اظهار شکوه نمیکند و با ایمانی راسخ تا پای جان از مولایش دفاع میکند. به همین خاطر است که در زیارت نامه آن عالیمقام آمده است: «السلام علیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله، اشهد انک جاهدت و نصحت و صبرت حتی اتیک الیقین». مقام شکر شکر سه درجه دارد؛ نخست شکر بر اشیای محبوب و دلخواه، درجه دوم، شکر بر امور ناگوار و درجه سوم آنکه بنده فقط منعم را شهود نماید. بیگمان اگر عباس بن علی را چنین شهودی دست نداده بود، چگونه میتوانست که مرگ در کام او از عسل هم شیرینتر باشد. ابوالفضل، آن جرعه نوش شهادت، بیگمان در آن لحظههایی که آب دستانش را بریده بودند، جز شهد این شهود در جان نداشت. مقام صدق صدق نیز مراتبی دارد؛ صدق در نیت، صدق در زندگی و صدق دیگر این است که بنده در شناخت و معرفت قصد صادق باشد. مقام فتوت فتوت به این معناست که دشمنی با مردمان را ترک گویی و به کسی که به تو آزار رسانده محبت نمایی و مرتبه والای فتوت این است که در سلوک الیالله به دلیل عقل تمسک نجویی. که همه یاوران حضرت اباعبدالله(ع) مخصوصا حضرت اباالفضل اگر میخواستند به دلایل عقل توجه نمایند، طریقی دیگر پیشرو بود اما آنان عاشق محبوب بودند و جز معشوق هیچ نمیدیدند. عباس و ائمه اطهار(ع) امیرالمؤمنین علی(ع) در خطابی به همسر گرانقدرش امالبنین میفرماید: «نور دیدهات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مىدارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابىطالب شده است».
مقام علمی عباس(ع)
و همچنین روایتی بدین مضمون از امامان معصوم(ع) نقل شده است که فرمودهاند: «همانا عباسبنعلی علم را چون غذا از پدرش وارد جان خویش نموده است».
علامه شیخ عبدالله ممقانی در کتاب نفیس «تنقیح المقال»، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: «آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه(ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود».
1. انجام خالصانه عمل بدون چشمداشت پاداش.
2. کافی ندانستن سعی و عمل خود.
3. آنکه خود و کار و عمل خود را در مسیر اراده حق، هیچ نداند و همه چیز را از خداوند بداند.
حضرت ابوالفضل(ع) جان خویش را در راه خدا در طبق اخلاص مینهد و از هیچ رنج و زحمتی هراس به دل راه نمیدهد. این شهامت و ایثار وی، حکایت از میزان اخلاص او دارد؛ در آن رجز زیبای حضرت، این نکته به روشنی نهفته است: «والله إن قطعتموا یمینی / انی اُحامی ابدا عن دینی» که هدف او در این بیت نهفته است چرا که او حاضر نیست از هدف خویش دست بردارد و این نهایت اخلاص است.
حضرت ابوالفضل العباس(ع) در قصد خویش صادق بود و حیات خود را جز برای خدا نمیخواست. از این رو در زیارتنامه آن حضرت، صفت صدق نیز به وی نسبت داده شده است.
سپس خطاب به فرزند گرامی خود عباس فرمود: «جلوتر بیا». عباس(ع) پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیری را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد و فرمود: «گویا مىبینم که دشمن پسرم را احاطه کرده و او با این شمشیر به راست و چپ دشمن حمله مىکند تا این که دو دستش قطع مىگردد».
در زمان امام حسن مجتبی(ع) و پس از صلح و بازگشت امام به مدینه، عباس(ع) در کنار امام به دستگیرى از نیازمندان پرداخت و هدایاى کریمانه برادر خود را بین مردم تقسیم مىکرد. او در این دوران بود که لقب «باب الحوائج» یافت و وسیله دستگیرى و حمایت از محرومان جامعه گردید. او در تمام این دوران، در حمایت و اظهار ارادت به امام خویش کوتاهى نکرد.
امام حسین بن علی(ع) هنگام خروج از مدینه به طرف کربلا ندا داد: «کجاست برادرم ... کجاست ماه بنىهاشم؟» پس عباس جواب داد: «بله بله اى آقاى من!» آنگاه امام حسین فرمود: «اى برادر، اسبم را حاضر کن»، پس عباس اسب حضرت را حاضر نمود.
در عصر تاسوعا، شمر با چهار هزار نفر وارد کربلا شد. یکى از نقشههاى او براى کاستن از یاران امام حسین(ع)، امان دادن به عباس و برادران او بود. وقتى جناب عباس شنید که شمر اماننامه آورده، اصلا به او اعتنا نکرد و جواب او را نداد، تا اینکه امامش به او فرمان داد که جواب شمر را بگوید، عباس فرمود: «چه مىگویى؟» گفت: «شما و برادرانت در امانید». عباس غیرتمند سراسر وجودش آتش گرفت و فریاد او بلند شد: «دستهایت بریده باد و لعنت بر آنچه که از اماننامه آوردهاى. اى دشمن خدا! آیا دستور مىدهى که ما برادرمان و آقایمان حسین پسر فاطمه را رها کنیم و داخل اطاعت لعنتشدگان و فرزندان لعنتشدگان شویم؟ آیا به ما امان مىدهى در حالى که فرزند رسول خدا در امان نیست».
امام سجاد(ع) میفرماید: «خداوند حضرت عباس(ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب(ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس(ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه میخورند».
امام صادق(ع) همواره از عمویش عباس تجلیل به عمل مىآورد و با درود و ستایش از او یاد مىکند و مواضع قهرمانانهاش در روز عاشورا را بزرگ مىداشت. از جمله سخنانى که امام درباره قمر بنىهاشم(ع) فرموده است این است که: «عمویم عباسبنعلى بصیرتى نافذ و ایمانى محکم داشت. همراه برادرش حسین جهاد کرد، به خوبى از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت...». امام صادق(ع) از برترین صفات مجسم در عمویش یعنی تیزبینی، ایمان محکم و جهاد، پرده برمیدارد.
در جای دیگر نیز امام صادق(ع) فرموده است: «شهادت مىدهم که تو براى خدا و رسولش و برادرت خیرخواهى نمودى، پس تو چه نیکو برادر فداکار بودى».
بقیةالله الاعظم، امام زمان(عج) در بخشى از سخنان پرمعنای خود در زیارت ناحیه مقدسه درباره عمویش عباس(ع) چنین مىگوید: «سلام بر ابوالفضل، عباس بن امیرالمؤمنین، همدرد بزرگ برادر که جانش را فداى او ساخت و از دیروز بهره فردایش را برگزید، آنکه فدایى برادر بود و از او حفاظت کرد و براى رساندن آب به او کوشید و دستانش قطع گشت...».
منابع:
وقایعالایام
نفسالمهموم
مفاتیحالجنان
مولد العباس بن على
زندگانى حضرت ابوالفضل العباس
بخش «مقام عرفانی قمر بنی هاشم» برگرفته از تحقیقی از دکتر محمد اخگری
Design By : Pichak |