اهل حق
لب تشنه بود ، تشنة یک جرعه آب بود از بسکه شعله ور شده بود آتش دلش یک جرعه آب نذر امامش کسی نکرد آخر شبیه جد غریبش شهید شد غربت برای آل علی تازگی نداشت تا سایه بان پیکر نورانیش شوند اما فدای بی کفن دشت کربلا گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود و لیک به خون جگر شود 27آبان ماه 1380 یاد آور پرکشیدن صدایی آسمانی هفت سال از جنایت ننگین مکتبیها در قتل سید خلیل عالی نژاد گذشت،خلیلی که بارها به علت پیگیری های مکرر خود در رد گروه ننگین و شیطانی مکتب نورعلی بارها و بارها توسط افراد این مسلک خود ساخته تهدید به قتل شده بود،و بهترین زمان برای اجرای این نقشه شوم زمانی بود که سید خلیل از ایران خارج شده بود و در گوتنبرگ سوئد زندگی می کرد،که با دستور دکتر بهرام الهی که ید طولایی در حذف فیزیکی مخالفان دارد و اجرای گروهای ترور این فرقه ننگین سید خلیل را مظلومانه و غریبانه در دفتر کارش به قتل می رسانند و جنازه بی جان او را به آتش میکشند.یقینا این اولین و آخرین جنایت گروهک تروریستی مکتب نمی باشد. گزارش تصویری از هفتمین سالگرد سید خلیل عالی نژاد: بازسازی آرامگاه استاد سید خلیل عالی نژاد هژیر مهر افروز استاد محمد رضا درویشی
مردی که درد های دلش بی حساب بود
پا می کشید گوشة حجره به روی خاک
پروانه وار غرق تب و التهاب بود
حتی نفس نفس زدنش هم عذاب بود
در ازدحامِ هلهله های کنیزکان
فریاد استغاثة او بی جواب بود
هر چند آب دادن تشنه ثواب بود
آری دعای خسته دلان مستجاب بود
در آن دیار کشتن مظلوم باب بود
بال کبوتران حرم را شتاب بود
آلاله ای که زخم تنش بی حساب بود
هم تیغ و نیزه خون تنش را مکیده بود
هم داغدیدة شرر آفتاب بود
Design By : Pichak |