اهل حق
تبلیغ استدلالى ندارند اما بدون تبلیغ هم نیستند. در اینجا به نمونه هایى از تبلیغات آنان اشاره مى شود: 1ـ در جاهایى که نمازى و نیازى به طور مختلط زندگى مى کنند، اگر یکى از نمازیها بیمار شود واسطه اى مى فرستند و مى گویند اگر نذر کنید در جمعخانه و یا براى جمعخانه قربانى کنید یا مریض را به جمعخانه بیاورید شفا پیدا مى کند یا اگر کسى فرزند ندارد یا مى خواهد فرزند پسر داشته باشد، اینگونه پیشنهادات به او داده مى شود. حال اگر طرف برود و به مقصد خود نرسد که هیچ; اما اگر برود و به دستورات آنان عمل نماید و احیاناً به مقصود خود برسد، این معجزه و عظمتى براى جمعخانه محسوب شده، طرف خود را مدیون جمعخانه و تشکیلات آن دانسته به آنان محلق مى شود. و این موضوع خود وسیله اى مى شود براى تبلیغ به نفع اهل حق و جذب دیگران. این روش در عمل بسیار موفق بوده و در جاهایى که در زمانهاى گذشته یک سوم مردم محل اهل حق بوده اند حالا تقریباً همه اهالى آن محل به نحوى به این فرقه پیوسته اند یا طبق دستورات آنان قربانى مى کنند یا حداقل شب شاه خدمت کرده و به جمعخانه مى روند و دست سید آنان را مى بوسند 2ـ از سکوت روحانیت و حکومت در قبال خود استفاده کرده مى گویند ما بر حق هستیم لذا حکومت و روحانیت نیز با ما موافقند و ما را به رسمیت مى شناسند. در مجالس سعى مى کنند کنار بعضى از روحانیون بنشینند. بعضى از معممین در مجلس ختم سیدهاى اهل حق شرکت کرده و در بالاى منبر به فرزندان آنان سفارش کرده اند راه پدرتان را ادامه بدهید 3ـ بسیار تلاش مى کنند به نحوى روحانیت و آیات عظام آنان را تأیید کنند. و گاه در این راه موفق نیز بوده اند. حتى تعدادى از طرفداران نور على الهى بارها به منازل بعضى از مراجع عظام رفته و از آنان مى خواهند دست خطى به نفع نور على الهى بگیرند به این بهانه که ایشان ما را هدایت کرده و مسلمان شده ایم. اما آن بزرگواران از چنین کارى ابا کرده اند. متقابلا عده اى دیگر نیز سخنان پشت پرده او را که به نام آثار الحق منتشر شده و شامل کفریات مى باشد جمع آورى کرده و از مراجع و آیات درباره گوینده آن سخنان و کتابهایش استفتاء کرده اند و مراجع نیز کتابهاى او را از کتب ضاله نامیده و خود او را نیز کافر دانسته اند.
Design By : Pichak |