سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

در شهر علم و فقاهت و در شهر شیعیان متقی و در سرزمینی که سابقه‌ی حضور مؤثر حوزه های علمیه و بزرگانی همچون میرداماد ، علامه مجلسی ، شیخ بهائی را در قرن های متمادی ، همواره بدنبال خود داشته است ، شاید کمتر کسی باور کند که فرقه های منحرف و استعماری صوفیه ، هم اکنون بشدت در حال فعالیت و دور ساختن مردم از حوزه و اسلام ناب محمدی(ص) هستند.

من هم جزو آن دسته از افرادی بودم که هر بار با شنیدن عباراتی همچون ، درویش ، صوفی ، خانقاه و ... به یاد پیرمردهای ژنده پوشی می افتادم که سابقاً کشکول به دست در کوچه ها پرسه می زدند و با خوندن اشعاری ، مشغول گدایی از مردم بودند .

در خوشبینانه ترین حالت ، فکر می کردم که در اصفهان ، چند نفر آدم منزوی و بیکار ، شبیه همان گداهایی که از قدیم در نظرم بود ، مخفیانه و با ترس و لرز ، در گوشه ای جمع شده و به رسم خود مشغول می شوند.

اما با خبر و پیگیری یکی از دوستان که مدتها بود از اعمال و رفتار جمعی از فرقه های مختلف تصوف در اصفهان با خبر بود ، تصمیم گرفتم یکی از این مجالس را تجربه کنم.

در روز پنج شنبه‌ی گذشته ، به اتفاق عکاس نشریه و یکی دیگر از دوستان ، وارد محوطه‌ی مذهبی تاریخی تخت فولاد شدیم.

موقع اذان مغرب بود و در نزدیکی تکیه‌ی مشهور به ... ، به ناگهان با انبوهی از اتومبیل ها و موتور سیکلت و دوچرخه مواجه شدم که در محوطه ای بزرگ و دیگر خیابان های فرعی اطراف ، پارک شده بود .

دو نفر از مریدان همان فرقه‌ی صوفیه ، در حاشیه پارکینگ و خیابان های فرعی ، مشغول نظم بخشیدن به اتومبیل ها بودند و چند نفری هم ، افراد تازه وارد و ناشناس را کنترل می کردند.

چهره‌ی ناشناس ما برای آنها ، باعث شد که دو نفر از همین مراقبین ، از محل پارک اتومبیل تا تکیه‌ی ... (که محل تجمع صوفیان و مریدان آنها بود) ما را همراهی کرده و به مسئولان تکیه نیز بفهمانند که این فراد – خودی – نیستند.

تعجبم آنجا بیشتر شد که مسجدهای مجاور این تکیه تعطیل بود و گروه گروه مرد و زن و دختر و پسر ، به تکیه‌ی دراویش – که خود را فرقه نعمت اللهی گنابادی – می خواندند ، وارد شده و به صف نماز جماعتی می پیوستند که امامت آن را پیرمردی غیرروحانی با سبیل های آویخته بر عهده داشت.

تازه واردین ، ابتدا بر قبر چند تن از سران صوفیه که در سالن روبرو دفن شده بودند ، حضور یافته و پس از ادای احترام با روش های خاص ، به سالن مجاور وارد شده و خود را برای انجام رسوم فرقه آماده می کردند.

در کنار ورودی این سالن ، محلی برای عرضه انواع کتاب های منحرف و غیر مجاز در ترویج صوفیه و فرقه ی نعمت اللهی وجود داشت و در تابلوی اعلانات این تکیه ، پیام نوروزی مربوط به قطب و رئیس این فرقه که خود را با نام : دکتر (نورعلی تابنده) مجذوبعلی شاه!! ، لقب داده بود نصب شده بود.

که در محوطه‌ی داخلی این سالن بزرگ ، که صدها زن و مرد فریب خورده به صف ایستاده بودند ، قاب های عکس بسیار بزرگی از رؤسای فرقه‌ی نعمت اللهی به چشم می خورد که در ادامه‌ی اسم آنها کلماتی نظیر (ارواحنالتراب مقدمه الفداء) و... بکار رفته بود.

پس از خاتمه‌ی نماز ، افراد برای گوش دادن به تفسیر یکی از پیران صوفی ، آماده شده و بعد از آن مراسم و آداب این صوفیان در حالتی شبیه به خلسه و خواب ، با خواندن آواز و اشعار و... ادامه یافت.

حاشیه‌ی این برنامه ها هم هر از گاهی ، یکی از مریدان اغفال شده به یکی دیگر از مسئولان و گردانندگان این جلسه که در گوشه ای با حالتی خاص نشسته بود ، مراجعه کرده و ضمن بوسیدن دست و بازوی او و تبرک گرفتن از وی ، مبالغی پول را به وی ارائه داده و آن فرد نیز با رفتار خاصی پول ها را در کیف سامسونت جلوی خود قرار می داد ( ظاهراً این پولها بابت همان عشریه ای است که بجای خمس مریدان صوفیه ، موظف به پرداخت آن به سران خود هستند )

با مشاهده ی این اوضاع ، سران اصلی صوفیه را بیاد آوردم که با حمایت های رسمی دولت های آمریکا و انگلیس با دلارهای اهدایی آنان و عشریه ی جاهلان و مریدان خود در خارج از کشور زندگی های افسانه ای را به پا نموده اند.

به یاد خبری افتادم که سالها قبل از شکایت خواهر خانم (ف . آ) از دکتر جواد نوربخش یکی از همین سران فاسد صوفیه منتشر گردید و این خانم در شرایط بسیار بد روحی از تجاوز و سوء استفاده های مکرر آقای قطب العارفین ، به خود خبر داده بود که در نهایت مجبور به خودکشی شد.

به یاد فیلمی افتادم که در آن ، اعمال پشت پرده‌ی بزرگان و سران فرقه های مختلف صوفیه در تجاوز به نوامیس مردم و مریدان خود و سوء استفاده های بزرگ مالی و جنسی و... به تصویر کشیده شده بود.

در تمام این اوقات من ، مبهوت و نگران جوانان و نوجوانان و دخترانی بودم که مظلومانه به دام این فرقه افتاده و با نام دین و مذهب و مکتب – و البته بخاطر سستی برخی از مسئولان و متولیان امر – در جاده ای از انحراف و تباهی وارد شده اند که پایان و انتهای ناهنجار آن مشخص نیست.

در تمام این اوقات ، مبهوت این موضوع بودم که در کل این محوطه ی بزرگ که در مرکز شهر اصفهان قرار داششته و هر هفته دو شب ، این تعداد انبوه مردم را در خود جای می دهد ، حتی یک مامور پلیس و... را مشاهده نکردم و پس از ماهها که از فعالیت جدید و جذب نیروی فراوان آنان می گذرد ، ظاهرا گوش کسی بدهکار نیست.

در تمام این ساعات متعجب از این مسئله بودم که با وجود تعطیلی مساجد مجاور ، این فرقه‌ی منحرف ، از این مقدار آزادی عمل در تخت فولاد برخوردارند.

سؤال: مکتب صوفیه چیست؟

- اکثر صاحبنظران معتقدند که صوفی یعنی پشمینه پوش و کسی که بخاطر بی اعتنایی به دنبا ، لباس خشن و پشمینه بر دوش می کشد...

این مکتب اساساً مربوط به اسلام و تشیع نیست و همانگونه که برخی سران این فرقه نیز رسما اعتراف کرده اند، صوفیه اصلاً ربطی به اسلام ندارد و فرد صوفی ، با وجود ادعاها و اذکار ، مسلمان نیست . به عبارت بهتر صوفیه آمیزه ای از برخی عادات و رفتارها و احکام زردتشتیان ،‌برهمائیان ، مانویان و مکاتبی نظیر تائو و... در هند است که با پوششی از اسلام و تشیع به خورد مردم نادان و گریزان از مسجد و روحانیت داده می شود .

وجود این گروه منحرف را سالها قبل پیامبر گرامی اسلام(ص) پیش بینی فرموده و اینگونه هشدار داده اند:

قال رسول الله(ص) : لا یقوم الساعه علی امتی حتی یقوم من امتی قوم اسمهم صوفیه لیسوا منی ... بل هم اضل من الکفار و هم اهل النار لهم شهیق الحمار .

حضرت محمد مصطفی(ص) فرمودند: هنوز قیامت بر امتم رخ ننماید تا قومی از امت من ظاهر شوند که نامشان صوفی است ، آنها از من نیستند حلقه های ذکر به وجود می آورند و فریاد ها بلند می کنند گمان دارند که بر روش من هستند ، بلکه آنها از کفار گمراه ترند و اهل آتش هستند و بانگ آنها بانگ الاغ است .

همچنین امام صادق(ع) فرموده اند: صوفی ها دشمنان ما هستند پس هر کس به آنان میل کند از آنان است و با آنان محشور خواهد شد و به زودی کسانی پیدا می شوند که ادعای محبت ما را می کنند و به ایشان نیز تمایل نشان می دهند و خود را به ایشان تشبیه نموده و لقب آنان را بر خود می گذارند و سخنانشان را تاویل و توجیه می نمایند ، بدان که هر کس که به اینان تمایل نشان دهد از ما نیست و ما از او بیزاریم و هر کس آنان را رد و انکار کند ، مانند کسی است که در حضور پیامبر اکرم(ص) ، با کفار جهاد کرده است .

فرقه های صوفیه با استفاده از مکانهای تجمع خود و نیز اماکن خیریه ، کتابخانه ها ، موسسات انتشاراتی و محافل خانگی ، اقدام به جذب نیرو نموده و پیروان خود را با بدعت ها و اذکار و روش هایی که از طریق پیران خود تعلیم می دهند در اصل از مکتب ناب اهل البیت(ع) دور نموده و البته با ظاهری حق به جانب ، خود و نیات پلید و فاسد خود را به نام اسلام و تشیع و عرفان به مریدان قالب می کنند.

مطابق شواهد موجود این فرقه با نفوذ در مراکز مهم حتی در پوشش واعظ و یا مداح نیز به تبلیغ و یارگیری مشغول بوده و در همین راستا متاسفانه رسماً تبالوهایی به نشانه ی عضویت و ارادت به این فرقه را در محل های کار ، اطلاعیه های فوت ، مقبره های باغ رضوان و... نیز نصب نموده اند.

بر اساس برخی اخبار ، تعدادی از جوانان و مخصوصاً زنان و دختران ، در حاشیه ی این جلسات ظاهراً عرفانی ، به دام برخی افراد این گروه افتاده و به آلودگی ها و روابط نا سالم اخلافی مبتلا شده و همین موضوع باعث فروپاشی زندگی برخی افراد نیز شده است.

لذا با توجه به خطرات بسیار جدی که از ناحیه این افراد شهر و استان استراتژیک اصفهان را تهدید می کند و با عنایت به اینکه بی توجهی به این موضوع خواهد توانست کانون فتنه و سربازان استعمار را بیش از پیش برای اغفال مردم و یارگیری بیشتر ، تجهیز نموده و به عنوان پایگاهی ضد امنیتی و ضد فرهنگی این شهر مهم را مورد تهدید قرار دهد و با توجه به نگرانی علماء و قاطبه ی مردم شهید پرور اصفهان از فعالیتهای گسترده‌ی این فرقه ، مسئولان امر موظفند که با اقدامی عاجل ، و قاطع ضمن برخوردی جدی با سران صوفیگری نسبت به اطلاع رسانی در زمینه ی دامهای این عناصر و تزویرهای دروغین آنها در جذب مردم و جوانان ، اقدام کند تا از به انحراف کشیده شدن جوانان و مردم نا آگاه به این جریان جلوگیری شود.

نقل قول از یک دوست وبلاگی


نوشته شده در شنبه 87/12/3ساعت 12:11 صبح توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak