سفارش تبلیغ
صبا ویژن























اهل حق

هتک اهل حق در کلام نورعلی

به استناد آراء وعقائد مختلفی که از ناحیه موافق و مخالف که در باره«اهل حق»اظهار شده است بعضی اهل حق را از غلاة شیعه و علی اللهی و عده ای آنان را مسلمان و برخی این آئین را یک آئین ایرانی می دانند چنانکه آقای رشید شهمردان در باره این مسلک می گوید گلچینی است از باورها و اندیشه های ویژه آئینی که با اندوخته های کیش های ایران باستان و اندیشه های اسلامی آمیخته شده است.

بنده به دور از آن همه تحقیقات که در باره اهل حق صورت گرفته فقط به آنچه نورعلی الهی درباره اهل حق می گوید و می نویسد اشاره می کنم تا موقعیت اهل حق را نزد او بشناسیم و بدانیم اگر او نه شیعه است و نه سنی آیا معتقد به مبانی اعتقادی اهل حق می باشد یا با گشت و گذار در میان آراء و افکار و عقائدش به این نتیجه و باور می رسیم که نورعلی همانطور که نه شیعه است و نه سنی،از معتقدان به اهل حق نیز نخواهد بود.

نورعلی در حالی که می گوید:«مرام اهل حق بعد از سلطان اسحاق انتشار یافت»(آثارالحق ج1ص490گفتار1568) و زماناً بعد از قرن هفتم هجری میباشد مدعی می شود مسلک اهل حق از مغز مذهب شیعه اثنی عشری جعفری برخاسته است(آثارالحق ج1ص492) و این که می نویسد:«مسلک اهل حق شریعت مستقل و یا مذهب متداول خارج از شریعت اسلامی نیست»(برهان الحق چاپ سوم ص298) و باز تکرار می کند که «ذوقۀ اهل حق مسلکی است از بطن مذهب شیعه اثنی عشری پیدا شده»(برهان الحق چاپ سوم ص297) ومعتقد است اهل حق شدن یا بودن موقعی در هر انسان به ظهور می نشیند که«مراحل شریعت و طریقت و معرفت برایش معناً طی و حل شده باشد»(آثارالحق ج1ص492گفتار1569) در حقیقت این عقیده را اشاعه می دهد چون ما مراحل سه گانه شریعت و طریقت ومعرفت را گذرانیده ایم به حقیقت که مغز است رسیده ایم.واین را از پدر آموخته داشته که می گوید(شاهنامه حقیقت ص20)

که اسلام چون دانه بادام دان                شکسته شود چون بدور زمان

برون آید آن مغزاندر دلش                      بود اندر آن مغز حق منزلش

که آن مغز دین حقیقت بود                   همان پوست جام شریعت بود

شده حق به بطن شریعت نهان            شریعت چو درّیست در بحرکان

چو بیرون شدی درّ زبحر یقین              شود سفته آن درّ چو زآئین دین

یکی گوهر از بطن آن درّ پاک               برون می شود منجلی زان مغاک

حقیقت بود آن گهر از هدف                 که گوهر ز درّ بود درّ از صدف

صدف هست اسلام درهرمصاف          بود در ازل تا ابد پاک صاف

خلاصه پس از پراکنده گوئیهای زیاد نتیجه می گیرد.......

ادامه دارد........


نوشته شده در جمعه 86/8/18ساعت 11:11 عصر توسط علی آبادانی نظرات ( ) |


Design By : Pichak