اول به نام خدايي كه خدا بودنش را از علي دارد دوم به نام علي كه جز خدا هيچكس نتوانست او را بيابدزيرا كه از ذات خدا بود.فقط ميگويم كه آقام نظام از سر تقصيراتت بگذره بدبخت ....

آري دين غير از نماز ،روزه،خمس و زکات است.

در دبستان که بوديم شعري به ما آموختند.

اصول دين پنج بُوّد. دانستنش گنج بود . اول: توحيد، دوم:عدل ،سوم:نبوت،چهارم:امامت،پنجم:معاد.

به راهنمايي که رسيديم،گفتند: اصول دين سه تاست. اول: توحيد،دوم:عدل،سوم: معاد؛ نبوت و امامت فروع دين است.

آنها گفتند :به اضافه ي نبوت و امامت،حج ، خمس ، زکات و ... نيز از فرعيات است.

هر کس با هر آيين و دين آسماني پرستش يگانه خالق هستي را ميکند.اديان تنها در يکسري فرعيات و احکام با هم متفاوت اند.

* * *

حضور قلب

اما آيا آنکس که روزي 17 مرتبه خدا را ياد ميکند؛ با کسي که شايد در طول روز به ياد خدا بيافتد يا نه يکي است؟

ما که نماز ميخوانيم چقدر با حضور قلب است تا او که ...

من شنيده ام که حکم نجاست از دين بهاييت و بابيت برداشته شده. پس وقتي توجه به حلال و حرام، پاک و نجس از ميان رفت ديگر چه چيز باقيست؟...

واقعا كه خيلي ناداني

اهل حق يك آئين باطني است و براي افراد معدودي قابل درك است .هر چند عارفان و سالكان بسياري كه ديده دار هستند و درك باطني دارند به اعتقاددات اهل حق و عظمت آيئن ياري پي برده و به آن احترام ميگذارند .... ايمان و اعتقاد راسخ اهل حق ها وصف ناپذير است . اين افراد به مرحله ايقان رسيدند و حاضرند بخاطر اعتقادداتشون جانشون رو فدا كنند....

اين چيزها براي افراد ناقص العقل و ظاهر بيني مثل شما غير قابل درك بخاطر همين چون چشم ديدن اين همه اعتقاد و ارادت به خاندان رو نداريد سعي ميكنيد از اين جور وصله هاي كشورهاي بيگانه استفاده كنيد ..پاي فرانسه و آلمان و كانادا و يك وقتهايي هم امريكا رو وسط بكشيد... اي كسيكه ادعاي مسلماني داري واقعا اقليت مثل اهل حقها چه آتشي به خرمن شما زده ايد كه حاضريد براي رد كردنش هر برچسبي بهش بزنند مگه از خدا نمي ترسي ؟؟؟؟!!!!

لازم ميدانم خدمتتان عرض کنم که توهين به عقايد و ايدئولوژي ديگران در همه جاي دنيا کاري مطرود و شنيع ميباشد. پس خواهش ميکنم در رفتارتان تجديد نظر فرموده و اگر اعتقادي داريد (که نداريد) در دل خود نگه داشته و اعتقادات واحساسات ديگران را لگدمال نکنيد. اگر نتوانسته ايد در دين يارسان مراد خود را بيابيد مطمئن باشيد ايراد از خود شماست که نخواسته ايد دل خود را به يار نزديک کنيد ونتوانسته ايد يارسان را بفهميد که از اين بابت خيلي براي شما متاسفم که به قول لسان الغيب حافظ:

ما در پياله عکس رخ يار ديده ايم ....اي بي خبر ز لذت شرب مدام ما

بيشتر از اين تمايل ندارم که شما را مورد خطاب قرار دهم چون ميدانم که همچو آب در هاون کوفتن است.و نتيجه اي نخواهد داشت چون چشم و دل تو به روي حقيقت بسته است و من فقط به خاطر يار و يارسان به شما پاسخ ميدهم.

سلام

اين چيزا كه نوشتي طبيعي چون تو ايران خيليا فكر مي كنن صاحب نظرن مانند شما

برشور نويسي در باره فرقه اهل حق

بنام خداوند بخشنده و مهربان

با درود و ثناي بي حد و حصر بر حضرت محمّد صلي الله عليه و اله و سلم

نوشته اي که در پيش رو داريد به يکي از فرقه هاي دست ساز بشري که در قرون سوم هجري به بعد در جهان اسلام تشکيل شده و کم کم داراي شاخ و برگ زده ، پرداخته ايم. اين فرقه در گذشته نصيريه نام داشت ولي دراثر مرور زمان در هر منطقه اي نامي خاص به خود گرفت . اين فرقه در ايران در ابتدا يارسان ناميده شد که ترجمه فارسي همان نصيريه درزبان عربي است و کمکم به دلفان و عاقبت به اهل حق تغير نام دادند و علت اين تغيير نامها دقيقاً معلوم نيست اما به نظر مي رسد براي کاستن از فشارهاي اجتماعي در هر برهه از زمان مجبور مي شدند براي کاستن از اين فشارها اسمي جديد را براي خود انتخاب کنند و مدتي با اين شگرد فشارهاي مخالفين را از سر خود کم کنند .

اولين رهبر اهل حق

از لحاظ جغرافيايي محمد بن نصير نميري بصري متوفاي (279 ه.ق) که سر منشاء اين فرقه مي باشد در عراق بوده است ولي بعدها شاگردان او در ايران و سپس به سوريه رفتند و در اين بين ارتباط منطقه نصيريه نشين سوريه با ايران قطع نشد و بارها کوچ قبيله هابي اهل حق نشين از سوريه به مناطق لرنشين ايران صورت گرفت .

.بعد ازمحمد بن نصير نوبت به ابوعبدالله ... جنبلايي رسيد که مدتي در ايران عجم در منطقه جنبلاء که به نظر مي رسد همان گنبله باشد که اکنون در کنار کوه خانگرمز درحوالي تويسرکان بوده که مجاور روستاي اهل حق نشين قلقل مي باشد. بعد از ايشان نام خصيبي و بهلول ماهي و شاه خوشين را مي يايبيم . بعداز شاه خوشين نيزاز بابا ناووس نام مي برند . اما شخصيتت برتر اين فرقه بعد از محمد بن نصير سلطان اسحاق يا بابا اسحاق مي باشذد که در تاريخ موسس فرقه بابائيان مي تواند باشد .

خاندان هاي اهل حق

اگر سلطان اسحاق نبود فرقه اهل حق معلوم نبود چه شکلي به خود مي گرفت و آنچه مشخص است وي براي اين فرقه تشکيلاتي ريخت ومراسم خاصي ترتبي داد و خاندانها را ترتيب داد . هفتوانه از ابتکارات سلطان اسحاق مي باشد . اگرچه بعد ها از هفت فرقه به يازده فرقه اهل حق در ايران توسعه يافت . فرقه هاي موجود اهل حق در ايران عبارتند از :

?-شاه ابراهيمي-?- بابايادگاري?-خاموشي?- مير سور?-حاجي بابو عيسي ?- ذوالنوري?- عالي قلندري ?-سيد مصطفي ?- شاه حياسي ?? -آتش بيگي ??- باباحيدري

از نظر نورعلي الهي سه خاندان اخير در دوران بعد از سلطان اسحاق يعني در قرن ?? و ??هجري درست شده اند (برهان الحق ص ??)

از لحاظ اعتقادي اين فرقه بر دو اصل حلول و تناسخ استوار است وفرق تناسخ اهل حق با تناسخ هندوها در عدد1001بار چرخش ا رواح در ابدان متعد د است که درتناسخ مربوط اهل حق وجود دارد و در تناسخ هندي چنين محدوديتي وجود ندارد .

سلام آقاي آباداني:

اول بار به سايتتان سر زدم. از مريدان خاندان هاي اهل حقم. چون نميشناسيدم اشكالي ندارد كه عرض كنم شايد برابر سن شمادر فلسفه غرب، فلسفه اسلامي، اديان و عرفان تحقيق كرده ام. چون ديدم نظرات را انعكاس مي دهيد احساس كردم با انصاف بيگانه نيستيد.

عزيزم: وقتي از كليت اهل حق صحبت مي كنيد، مصداق حرفهايتان مليونها نفر ميشود. اگر كمي تتبع كنيد و وقت و عمر كافي در اين زمينه صرف نمائيد( كه لازمه يك تحقيق كافي در زمينه سخت و سنگين عرفان است)، متوجه خواهيد شد كه اعتقادات اهل حق را به درستي نشناخته ايد. عزيز من: كنه اعتقادات اهل حق را كه جان شيفتگان توحيد ناب را سيراب ساخته و خواهد ساخت و عين اسلام ناب است، نبايد از امثال مرحوم الهي جستجو كرد. اگر دنبال حقيقت مطالبيد ميتوان با سكوت و صبر سراغ روشن ضميراني رفت كه تا خبردار شده اند، خبري از انها باز نيامده است.

دوست من: ما بايد قيل از اينكه به ديدگاههاي ديگران بپردازيم بهتر است در فرصت محدود عمر، به خودسازي مشغول باشيم. مبادا حرفي ناحق يا دلي شكسته عاقبت ما را بر باد دهد . خداوند به همه بندگان صالح، روزي پاك و بي منت عطا فرمايد.

كاملا اشتباه كردي بيسواد سركاري