سلام
در پاسخ آن دوستي که يارسان را مي خواهد از طريق اديان آسماني (يهوديت، مسيحست، اسلام) برسي کند.
بي اساس بودن استدلال شما از انجايي معلوم مي شود که شما معيار را مذاهب فوق الذکر قرار مي دهيد و هر مرام و مسلکي که در اين ظرف نگنجد را از اساس رد مي کنيد. شما اگر طالب اگاهي شدن و آگاهي دادن هستيد بهتر است تحولات مذهبي-سياسي ايران را از دوران قبل از مادها بررسي کنيد آنوقت متوجه خواهيد شد که مساله دون به دون يا همان تناسخ که مهم ترين رکن يارسان است در بين قوم هند و ايراني ريشه ايي بسيار کهن دارد و هيچ نشانه ايي از آن در مذاهب سامي (يهوديت، مسيحيت، اسلام) نخواهيد ديد. اگر هم امروز کمترين دسترسي به اساس تفکر اين قوم داشته باشيد به راحتي خواهيد فهميد که اساس فلسفه اين تفکر با اسلام مسيحيت و يهوديت همخواني ندارد، هر چند که همسايگي با مسلمانان و تاثير حاکمان اسلامي تغييراتي زيادي در اداب و رسوم اين قوم ايجاد کرده است و اغلب خود اين مردم هم به آن واقف نيستند. همچنين نبايد از ياد برد که نوشته هايي که امروز از اين مرام در دسترس قرار دارد نوشته بزرگان صده هاي اخير اين قوم است که سعي در زنده نگه داشتن آن داشته اند و در واقع مذهب جديدي ارائه نکرده اند (براي اطلاعات بيشتر به گفته هاي بهلول ماهي مراجعه شود). در پايان عرض کنم اگر زبان مردم يارسان، که موزه ايي زنده از ايران باستان هستند، کند است به علت نبود محقق و متفکر در اين قوم است، به علت عدم فضاي سالم بحث و ازادي عقيده در ايران است نه قوي بودن استدلال هاي شما. حکايت آگاه سازي ما ايرانيان شبيه داستان آن کوري است که دست کور ديگري را گرفته بود و مي خواست راهنماي اش کند!