سلام .
داشتم با علاقه و هيجان رسيدن به حقيقت بخش هاي اول نوشته ي صوفيان نا صاف و اصفهانتان را مي هندم كه كم كم اخساس كردم گوينده خودش هم يكي از همان صوفي وشان است اما در لباسي ديگر. قضاوت هاي تند تند شما اين را به من فهماند نماز خواندن و سخنراني را گفتيد ولي نگفتيد چه چيز بدي گفتند..مي دانيد ما همه مسخره ي دينيم.. اين جلسه اي كه شما در تخت فولاد اصفهان ديديد و پشت پرده ها كه خوانديد همان پشت پرده ها و همان فريب نامه هاست مه در مسجد ها و حوزه هاي علميه من ديدهام..همان دخترها همان مردان ريش و سبيل دار و لواط كاري هايشان .راه دور نرو برادر جان .همان مسجد روبه رويي كه گفتي بسته بود نمادي است كه نشان ميداده آن يكي (خانقاه ) باز است ..هردو يك كار مي كنند .اگر اين بسته باشد آن يكي باز است .درويش و صوفي و آخوند و فطب و رهبر و امام .... همه يك كار مي كنند و آن خواب كردن منو توست