سلام دوست گرامي
فرصتي دست داد تا از آرشيو وبلاگتان مروري كلي داشته باشم. حس ميكنم دچار گونهاي سردرگمي شدهايد. بسيار مشتاقم بدانم اهل حق چه بر سرتان آوردهاند كه اينگونه همّ خود را بر تاختن به آنها داشتهايد.
وبلاگ پر رفت و آمدي داريد و بي شك اين تردد بيتأثير از عنواني كه براي آن برگزيدهايد نيست. لااقل از اين يك منظر، اهل حق رونق کارت را سبب شدهاند.
در نوشتههايت ديدم كه نه فقط به اهل حق كه به ديگر سلسلهها نيز تاختهاي. من خود شخصاً هيچ يك از واديهاي عرفان و سلوك و تصوف را نيازمودهام ولي با جمعي از اهالي يكي از سلسلههاي تصوف آشنايي نزديكي دارم و چون به چشم خويش جز مهرورزي از ايشان نديدم، بر خود وظيفه دانستم به شما و ديگر همقطارانتان كه لينك بدانها در اين وبلاگ داده شده است توصيه كنم ناخودخواسته (و شايد هم خداي ناكرده از روي اهداف جاهطلبانه) تن به اهداف مردان سياست ندهيد.
نکتهاي ديگر که بر خود لازم داشتم يادآور شوم، توصيه به حفظ اخلاق حرفهاي و بيان منابع مرتبط با هر نوشتار در وبلاگتان بود.
اميد که همواره شاداب مانيد
سلام خوبي؟
از اينكه به من سر زدي متشكرم
توي اين مدتي كه با شما آشنا نفهميدم با كل تصوف مشكل داريد يا با اهل حق؟
ميتوانيد وقت خودتون رو صرف مطالعه تا عناد ورزيدن
يا حق