سلام
روزي در بيابان رهگذري درويشي ديد
درويش گفت دنيا خيلي كوچيكه دارم خفه ميشم
رهگذر به تعجب درآمد
درويش گفت اگر كوچيك نبود من و تو حالا همديگر را نميديدم
عزيز تو ميگفتي كجايي من ميومدم
با داشتن دوستي مثل تو مفتخرم
حق بر حق باشي