درباره خطابه بايستي بگويم كه خيلي عجولي خواهش مي كنم بيشتر مطالعه كن.

من از تو سئوال مي كنم :

آيا كلمه شرع به مفهوم يعني رعايت قانون نيست

حال آيا براي رسيدن به نظم ملزم به رعايت قانون هستيم . به طور حتم كه اين چنين است .

ولي رعايت قانون به معناي درك واقعي قانون نيست كه اگر اين چنين بود كه ديگر نيازي به مرد قانون نبود جراكه اگر ما به درستي قانون اعتقاد داريم بايد خودمان به آن عمل نماييم .

مذهب شيعه مثل قانون و مجري قانون را پياده مي كند .

همه موارد شرعي نيز براي سلامتي خودمان است ودر حيطه عقل قابل درك است

اما براي كسي كه مي خواهد به سوي خدا حركت كند و خدا را درك نمايد عقل پا در گل است بنابراين نياز به عشق است آنگاه كه ماواي واقعي دل است .

مسلك اهل حق به درستي به دل مي نگرد .آنگاه كه با ساز حقاني تنبور مي نوازد و دل را نوازش مي كند توجه كنيد حقاني و حتي عرفاني نيز نه بلكه حقاني به شما توصيه مي كنم كه با پاكي دل يكبار تنبور گوش دهيد تا شما نيز عاشق شويد تا نيرويي شما را همراه شود نيرويي كه هميشه همراه شما به شما مي گويد كه بايستي روزي بروي و از اين ديار بشتابي

آري براي درك دنياي ديگر فقط مي توان با دل ديد و عقل پا در گل مي ماند

در ضمن اهل حق به سبيل نيست بلكه سبيل نشانه اي براي اهل حق است و معيار حقيقت هرشخص در عمل اوست

ما كوركورانه در اين راه قدم نگذاشته ايم از پدرانمان به ارث نبرده ايم ولي از كودكي مادرانمان را ديده ايم كه چه پاك دل به اين راه داده اند و چه مغرور سر سپرده اند

سر سپرده اند تا خيانت نكنند

سر سپرده اند تا حرام نخورند

سر سپرده اند تا به خوراكشان احترام كنند و برايش دعا بخوانند

ما ازكودكي يادگرفته ايم كه به نعمت خدا احترام كنيم و تا به امروز از كلام حرفي ناحق و جدايي از قرآن نشنيده ايم

حساب ديگران را از ما اهل حق ها جدا كنيد

گفتي ما سه روز روزه مي گيريم من ه شما مي گويم كه من علاوه بر يكماه روزه سه روز روزه خودمان را هم مي گيرم و هرگاه كه نياز باشد بيشتر زيرا كه اين امر را برحسب عادت نمي كنم چون به معناي واقعي آن پي برده ام

شما هم بر حسب عادت كار نكنيد كه از ابن مجلم هم شاني پايين تر داريد به علت ترس از مامور قانون يا برحسب عادت

هيچ قومي ذليل و خار نمي شود مگر خودش بخواهد