وبلاگ :
اهل حق
يادداشت :
حرف دل
نظرات :
2
خصوصي ،
33
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
تويي كه ميشناسمت!!
"در دنياي امروز خصوصا دبي که هيچ دست ياريگر و هيچ چشمي عظمت رنج آميخته با ترس" نشستن روي نيمکت شبانگاهي " را در من نديد." که "ختم الله علي قلوبهم و علي سمعهم و علي ابصارهم "!!
دو فرشته معصوم! خواهر و برادري آسماني! دو رهروي پاک مکتب سرخ تشيع! از آسمان ايران! به ياري ام شتافتند. آن دو با قدمهايي مصمم و ضميري آرام با يک حرکت عظيم انقلابي غريب ترين ثانيه هاي دبي را شکافتند. آمدند آنجا که در تنهايي روي نيمکتي از خياباني بخواب رفته بودم ! مرا برداشتند و روي شانه هاي تعهدشان نشاندند و بردند تا معراج! آنجا کلبه اي به من بخشيدند در زلال صداي بغض آلودشان شنيدم که گفتند : اينجا بخواب مادر! ديگر کابوسي در کار نيست. و ... و من حالا به شانه هاي پسري ۱۷ ساله اما دريا دل تکيه کرده ام و با نوازش دستهاي کوچک و سپيد دختري ۱۷ ساله و پر اخلاص به خوابي فرو خواهم رفت که صبحگاهان وقتي برخيزم آسماني ديگر دارم و زميني ديگر!"
منتظر چشمهايتان هستم!