باز يک افسانه جديد

با سلام من با نورعلي الهي و ساير كساني كه با اعتقادات اهل حق بازي كرده اندكاري ندارم و نميدانم هم شما با انها چه دشمني ديرينه اي داريد ولي اين را بدانيد كهما در مملكتي زندگي ميكنيم كه نداي آزادي دين و بيان را در جهان سر داده و ميگويد هر عقيده و ديني براي خود محترم است پس به شما نيامده كه درمسند قضاوت نشسته شروع به نوشتن اراجيف و چرت وپرت در مورد اديان سني - شيعه يا اهل حق و ديگر اديان بنويسيد وقتي در مورد چيزي يا موضوعي آگاهي كامل نداري سرجاي خود بنشينيد و ادعاي واهي نداشته باشيد.اين سخنان و اراجيف شما جنبه سياسي داشته و بعنوان فردي كه در بين اقوام و احاد مردم تفرقه ايجاد ميكنيد به حساب خواهيد آمد پس در اين وبلاگ كثيفتان را تخته كنيد يهوديان زمان.

در مورد زمين واقع در شهرک والفجر که آقاي فتح الله افشار به آقاي دکتر بهرام داده بودند وآقاي دکتر بهرام با مهرباني به دختران آقاي فتح الله افشار بر گردانده شده است . حال آن زمين بلا تکليف است و در پرس وجو از آقاي افشار گفته است که آقاي مهيار حق نژاد هزينه سند و جواز را بايد پرداخت نمايد و آقاي فتح الله افشار بدون هيچ هماهنگي و اجازه از دخترانش که بالاي هجده سال دارند آن زمين را از روي حرس به آقاي مهيار گفته زمين را بخشيدم در حالي که هيچکدام از دختران خبر نداشته اند که پس از ازدواج اولين دخترش ٍدخترش با وجود مشکلات مادي به سراغ زمين پيش پدرش رفته و سؤال کرده است و پدرش جواب درستي به او نداده .از اين رو دختر به محضر آقا حسن رفته و درباره زمين سؤال کرده که در جواب او را راهنمايي به آقاي مهيار کرده است .نزديک دو ماه قبل دختر نزدآقاي مهيار حق نژاد رفته و ماجراي زمين را بازگو کرده که درجواب آقاي مهيار حق نژادگفته که اين زمين به شما وفا نمي کند و من زحمت زيادي براي اين زمين کشيده ام و شب و روز هم آنجا بوده ام در حالي که اين جور نيست چون زمين پدر من در کنار همان زمين است وهيچگاه آقاي مهيار حق نژاد را نديده و اگر هم بوده وظيفه اي بوده که او از مال شما نگهداري کند. آقاي دکتر بهرام در حال حاضر تکليف ما چيست؟