هلحقّ و مسائل فقهي
اهل حقّ ها در فروع دين و مسائل فقهي تابع رهبران خود بوده و از مراجع تقليدشيعه جز در مواردي كه رهبران آنها آزادي رجوع به مراجع تقليد داده، تقليد نميكنند.در كتب خطي اهلحقّ مطالب ضد نقيضي در اين امر وجود دارد و بطور كلي ميتواندآنها را به دو دسته تقسيم كرد:
1- كساني كه فقه شيعه را فقه خود دانسته و به پيروي از رهبران خود در بعضيمسائل مثل عقود و معاملات و ازدواج و... از فقه شيعه پيروي كرده ولي در عباداتتابع رهبران خود ميباشند.
2- كساني كه دين اهلحقّ را كاملاً جدا از اسلام داشته و تمام مسائل خود را براساس رأي سران خود عمل ميكنند.
با مراجعه به كتب خطي تاريخي فرقة اهلحقّ ميتوان قرائني براي هر دو نظريهيافت. مثلاً در كتاب گنجينة سلطان اسحاق چنين آمده است. تيمور متوفي 1268 هـ.قو معاصر ناصرالدين شاه و صاحب دفتر شعري بنام كلام تيمور است. وي ميگويد:
«حلال و حرام را از روي دفاتر اهلحقّ عمل كنيد چون كه سيّد محمّد ]حضرتمحمّد (e) ختم رسولان است و آيههاي قرآن پيچيده بوده و كليد معناي آن آيهها نزداولياست كه صفات حق ميباشند، مخصوصاً حضرت علي (u) كه ذات مطلق است.مراسم جوز و سكه شرط (سر سپردن) از شريعت جدا شد. و درد يارسان (اهل حقها)آن روز علاج شد.»
يكي از شاعران و سران اهلحقّ در قرن گذشته جيحون آبادي (حاج وهاب) شعركلام تيمور را گسترش داده و آن را با شريعت به اين صورت تطبيق داده است:
كردي: حلال و حرام بيان كم ياران حلال و حرام
فارسي: حلال و حرام را ياران بيان ميكنم
پس از چند بيت گويد: پادشاه به پيرو سرور گفت: از روي شريعت پيامبر(e)عمل كنيد. هر چه در شريعت حرام است بر اهلحقّ هم حرام است و هر چه در اسلامحلال است براي يارستان (اهل حق) حلال است. چون سيّد محمّد حجّت آخر وصاحب زمان است و قرآن به لفظ عربي و پيچيده ميباشد... و در پايان شعر حقيقترا مغز و شريعت را پوست معرفي ميكند.